بهندرت پیش میآید که افراد با علم به فاصله نجومی با مطلوب، عزم به پیمودن راه داشته باشند.
به گزارش افرنگ خبر / در بازیهای مسابقهای با کودکان، اگر از تمام مهارت بزرگسالی خود استفاده کنیم، کودک روحیهاش را از دست میدهد و از پیروزی ناامید میشود، بنابراین بازی را ادامه نمیدهد. ما بزرگسالان نیز اینگونهایم؛ گاهی دیدن فاصله زیاد با مطلوب و متصور نبودن روندی منطقی بین وضع موجود و نقطه مطلوب از حرکت ناامید میشویم، بهندرت پیش میآید که افراد با علم به فاصله نجومی با مطلوب، عزم به پیمودن راه داشته باشند. بعضی توصیههای اخلاقی و عرفانی یا برخی توصیفها از صلحا و شهدا از این جنسند، یعنی نقطه مطلوب را چنان در دوردست ترسیم میکنند که عموم مردم ورود به این مسیر را برای خود سخت و دشوار و بلکه غیرممکن میپندارند، لذا اثر مورد انتظار را روی مخاطب نمیگذارند؛ چراکه منجر به ناامیدی در طیطریق میشوند که نتیجه طبیعی آن عدمحرکت است.
اما اهل فن میدانند که راه بردن و راهبری کردن الزامات و اقتضائاتی دارد. راهبر باید موقعیت فعلی رهرو را بشناسد، خود را همراه او و درکنارش ببیند و وضعیتش را درک کند. راهبری موفق به حرکت دادن رهرو میشود که مسیر رفتن را نشان میدهد و نه صرفا مقصد را. کسانی که با منش و روش حضرتآقا آشنا هستند، این قاعده تربیتی از ایشان را چه درباره امور اجتماعی و حرکتهای ملی و چه درباره سلوک عرفانی مشاهده کردهاند. آخرین مورد در بیانات ایشان در محفل انس با قرآن کریم قابلمشاهده است. یکی از محل ابتلائاتی که یک قاری قرآن ممکن است دچارش شود، خودنمایی است. توصیه اخلاقی یک عارف و عالم به یک قاری مبتلا به خودنمایی چه میتواند باشد؟ آیا آن توصیه این است که «اگر حتی ذرهای حالت خودنمایی به شما دست داد، شما دچار حب نفس هستید، در اخلاص و نیت خود شک کنید و تا این رذیله را از بین نبردهاید، قرائت را کنار بگذارید؟» آیا این ادبیات، ادبیات غالب توصیههای اخلاقی نیست؟ اما جنس توصیههای حضرتآقا متفاوت است. ایشان فرمودهاند: «تلاوت شما باید در خدمت ذکر باشد... مراقب باشیم که چیزهای حاشیهای، بعضی از خودنماییها که ماها خب انسانیم، ضعیفیم، در کارهایمان یک بخشی، یک خودنماییهایی هست، حالا بنده آن مقدار کمش را نمیخواهم خیلی مته روی خشخاش بگذارم، غلبه نکند؛ آن حالت خودنمایی بر آن حالت تذکر و مذکریت و دعوت الی الله غلبه نکند.» اگر دقت کنیم حضرتآقا در این بیانات داشتن مقداری روحیه خودنمایی را میپذیرند و فرمولی عملیاتی بهدست میدهند که حواس قاری جمع باشد تا «روحیه خودنمایی» بر «تذکر بودن تلاوت» غلبه نکند؛ و این یعنی پذیرفتن موقعیت طبیعی متربی و نشان دادن مسیری که باید بپیماید. این روش، انسان را زندهتر و پرتکاپوتر میکند و شوق حرکت را در او بیشتر میکند، نه اینکه به جرم «حب نفس» حکم به توقف او دهد. اسلام با همین خودنماییهای بهاندازه و در کنترل برای رساندن و ابلاغ پیام خود به عالم بسیار کار دارد.
آنانکه به اسم مبارزه با خودنمایی یا پرهیز از ریا توصیه به فرو رفتن در لاک تنهایی میکنند، نه به تعالی فرد کمک میکنند و نه به ترویج اسلام و قرآن؛ آنان نهتنها هیچباری از اسلام بهدوش نمیکشند، بلکه خود بار اسلام هستند. ما هیچوقت توصیه به نابود کردن نفس نشدهایم. هرچه بوده، کنترل و تربیت نفس است و این امر در حرکت اتفاق میافتد نه در سکون.
در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مورد مشابهی وجود دارد. حضرتآقا در توضیح آیه «والکاظمین الغیظ» میفرمایند: «اینی که میگویند والکاظمین الغیظ معنایش این نیست که شما خیال کنید میخواهیم بگوییم خشم ملت، خشم یک انسان، خشم یک جامعه، علیه آن کسانی که باید بر آنها خشم گرفت، نیست و نابود باد! نه. قرآن نمیگوید که این خشمها را فروبخورید، میگوید براساس خشم، کاری انجام ندهید. والکاظمین الغیظ، فروبرندگان، نه فراموشکنندگان خشم و غیظ. که وقتی خشم فرونشست، انسان میتواند با عقل، با درک، آنچه را که شایسته است، انجام بدهد.»
بعضی توصیفها از بزرگان و واصلان درباره خشم چنان است که گمان میکنیم فیالمثل فلان عالِم سالک قوه غضبیه را بالکل از خود کنده و دور انداخته بود و چنان باید شد؛ درحالیکه ما انسانها مجموعهای از همه این احساسات هستیم و هیچوقت نمیشود و مطلوب نیست که از خشم خالی باشیم. حضرتآقا در این مورد نیز اولا خشم انسان را بهرسمیت میشناسند و در مرحله بعد راهکاری عملیاتی و در توان امثال ما برای کنترل آن میدهند. متوجه میشویم که به صرف دچار خشم شدن گناهکار نیستیم، بلکه فقط کافی است خشم در کنترل ما باشد و براساس آن اقدام نکنیم. با دانستن این مطلب انگیزه ما برای کنترل خشم بیشتر میشود.
لذا باید گفت انسان از همین طبیعت خاکی، پَر تعالی میگشاید. مربی پرواز را آموزش گشودن بال با پاهای روی زمین باید...
کلید واژه
ارسال نظرات