امروز : جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - 07:20

Afrang Khabar

1401/4/27 7:20

شما را نمی‌دانم؛ اما تا دیشب تجربهٔ حضور در یک جشن بزرگ، آن هم در خیابان را نداشتم؛ بهتر است بگویم در بزرگ‌ترین میدان پایتخت و معروف‌ترین میدان کشور، میدان آزادی.با ما همراه باشید .

در شب عید غدیر میدان آزادی چه خبر بود؟

به گزارش افرنگ خبرسابقهٔ گروه‌های برگزارکننده، غرفه‌های ثبت‌نامی خدمات رایگان، فهرست برنامه‌ها، محل برگزاری و... همگی خبر از یک جشن بزرگ می‌داد و ظاهراً قرار بود شب عید باشکوه غدیر، حسابی خوش بگذرانیم.

مؤسسهٔ منتظران منجی و مصاف ایرانیان جشن را تدارک دیده بودند و با اینکه جشن تا آخر شب ادامه داشت، با استقبال گرم و پرشور مردم تا لحظات پایانی همراه شد. یکی از بی‌شمار خوبی‌های حضور خانوادگی در مراسم‌ها همین است که نه نگرانی نحوهٔ رفت و برگشت به مراسم را داریم، نه مشکل طول کشیدن برنامه و تنها ماندن اعضای خانواده در خانه.

از قبل در پوسترهای جشن اعلام شده بود که غرفه‌های خدمت‌رسانی رایگان به مردم برپا خواهد شد که خدمات پزشکی، مشاوره روانشناسی، مشاوره حقوقی، مشاوره تحصیلی و کسب‌وکار، بازی و خلاقیت کودکان و... ارائه می‌دهند. پذیرایی هم که البته پای ثابت مراسم‌هاست. فکر می‌کردم کل سطح میدان آزادی قرار است پر از غرفه شود، که خدا را شکر نشد. چون آن وقت هیچ فضایی برای بازی و استراحت بچه‌ها باقی نمی‌ماند. استقبال خوبی از غرفه‌ها شده بود. طوری که ما با بچهٔ سه‌ساله اصلاً امکان توقف در مسیر غرفه‌ها را نداشتیم و ترجیح دادیم در فرصت دیگری از این خدمات استفاده کنیم.

جالب این بود که خدمات غرفه‌ها را هم مردم عادی ارائه می‌دادند. ظاهراً برگزارکننده‌ها از قبل برای واگذاری غرفه‌ها فراخوان داده بودند و از متقاضیان مردمی برای ارائهٔ خدمات رایگان به مردم در شب عید غدیر، ثبت‌نام کرده بودند. دم مردم گرم...

چند ثانیه تفکر با «شصت ثانیه»

گروه «شصت ثانیه» که در مسابقهٔ عصر جدید شرکت کرده بودند، آمدند. شعری با موضوع ایران و تأکید بر خلیج فارس خواندند که دلنشین بود. از قبل نمی‌شناختمشان. ولی ظاهراً رونوشت از یک گروه پاپ کره‌ای هستند که بین نوجوانان طرفدار زیادی دارند. این را از استقبال و درخواست زیاد برای عکس گرفتن با آنها فهمیدم. فکر کردم حالا که میل نوجوانان به این سمت است و یک گروه ایرانی توانسته محتوای مناسب در همان سبک تولید کند، چرا گارد بگیریم؟ در عوض همان سبک را مهندسی معکوس و ایرانیزه کنیم. بهتر نیست؟

نقش پررنگ بچه‌ها و سبک خانوادگی جشن

نمی‌دانم گریم صورت بچه‌ها به شکل شخصیت‌های کارتونی و حیوانات مختلف از چه زمانی فراگیر شد. اما بد هم نیست. دست‌کم لحظاتی بچه‌ها را سرگرم می‌کند. بچه‌ها در سنین مختلف با صورت‌های گریم‌شده و عروسکی در سطح میدان آزادی جولان می‌دادند و چه دلپذیر بود دیدن این همه بچه. گاهی هم که بچه‌ها از نشستن در مراسم خسته می‌شدند، دقایقی را روی چمن‌ها بازی می‌کردند، می‌دویدند و سرحال می‌شدند. چه کیفی کردند بچه‌ها...

از زیبایی‌های این جشن بزرگ در شب عید غدیر، خانوادگی بودن آن بود، به معنای واقعی؛ اعضای خانواده در کنار هم، خانواده‌های حاضر در مراسم، کنار هم. مزایای مراسم‌های زنانه‌مردانه (به‌صورت جدا) تا قبل از اینکه بچه‌دار شوی خیلی به چشمت می‌آید. ولی وقتی دو کودک پرجنب و جوش را با خودت به مراسمی ببری، دیگر ترجیح می‌دهی همسرت کنارت بنشیند تا در کنترل و مراقبت از بچه‌ها کمک‌حالت باشد. کاش از این شکل مراسم‌ها بیشتر برگزار شود و در مکان‌هایی مثل همین فضای میدان آزادی که هم جای بازی برای بچه‌ها بود، هم امکان استفاده از مراسم برای بزرگترها.

عاقبت رانندگی غیرایمن

رانندهٔ کوادکوپتر کمی بی‌دقت بود انگار. ناگهان کوادکوپتر از بالای سرمان رد شد و به ضلع جنوبی برج آزادی برخورد کرد. از ارتفاع ده پانزده متری سقوط کرد و تکه‌تکه شد. دلم برایش کباب شد. فکر کنم قطعاتش را عوض کردند و دوباره راهش انداختند. چون چند دقیقه بعد دوباره داشت با همان دقت بالای سرمان ویراژ می‌داد. پلیس راهور هم نبود که اعمال قانونش کند.

همه آمده بودند، از هر طیف و رنگ و قشر

هنر می‌طلبد که برنامهٔ مراسم را طوری بچینی که هر سلیقه‌ای را تا پایان جشن، روی صندلی نگه دارد. و البته افراد را با هر اعتقاد و ظاهری به مراسم بکشاند. لذت بردم از اینکه دیدم پیر و جوان، محجبه و کم‌حجاب، و خصوصاً جوانانی با تیپ‌های متفاوت، در مراسم شرکت کرده بودند. و طبق معمول، هیچ‌کس کاری به ظاهر کسی نداشت و به اعتقادی که او را به جشن عید غدیر کشانده بود، احترام می‌گذاشت.

در جامعه‌ای که ما روزانه در آن تردد داریم هم به ندرت شاهد درگیری‌های آنچنانی به دلیل پوشش و حجاب هستیم. مگر اینکه کسی قصد تحریک و دعوت دیگری به درگیری را داشته باشد، که معمولاً هم این نکته در بررسی‌های بعدی کشف می‌شود. ما که دیشب جز همدلی چیزی ندیدیم.

برنامه‌های متنوع، سرگرم‌کننده و آموزنده

 قاسم صرافان آمد با بغلی از شعرهای غدیری و البته عاشقانه‌های مذهبی. لحظاتی شعرخوانی‌اش روحمان را جلای غدیری داد. بعد گروه سرود احسان که چند کودک باصفا بودند، به سرود «هدیهٔ اسباب‌بازی» مهمانمان کردند که خیلی چسبید.

راستی یکی از غرفه‌ها را هم برای «پویش اهدای اسباب‌بازی» در نظر گرفته بودند. از قبل اعلام کرده بودند که اسباب‌بازی‌های اهدایی را جمع می‌کنند تا به کودکان مناطق محروم برسانند.

نمایش تک‌نفرهٔ آقای «مقداد کامیاب اسلامی» هم اگرچه با مشکل سیستم صوتی بخش‌های زیادی از متنش را از دست دادیم و نشنیدیم، جذاب بود و به نظرم می‌خواست بگوید «کربلا نتیجهٔ تلخ فراموش کردن غدیر بود».چند آقای مسئول هم که به نظر می‌رسید از مسئولان شهرداری باشند، در میانه‌های جشن بی‌سر و صدا آمدند. دقایقی میهمانِ میزبانان بودند و بعد هم بی‌سر و صدا رفتند.

 گروه سرود دیگری هم  آمدند که نسخهٔ لبنانی «سلام فرمانده» را اجرا کردند و چه زیبا... راست می‌گفتند که شعر نسخهٔ لبنانی، انقلابی‌تر از تمام نسخه‌ها بوده است. اما جای خالی اجرای نسخهٔ اصلی «سلام فرمانده» در برنامه کاملاً حس می‌شد.

تا خواستم از سخنرانی مهدوی استاد محمد شجاعی بهره بردارم، دخترک آب خواست و مجبور شدم از مراسم خارج شوم تا بطری آب را برایش پر کنم. برای همین نمی‌توانم برایتان بگویم که دقیقاً چه‌ها گفتند. ولی با شناختی که از ایشان دارم، حتماً صحبت‌هایشان بسیار آموزنده و اثرگذار بوده است. میثاق‌نامهٔ مؤسسهٔ منتظران منجی را هم جسته و گریخته شنیدم.

حرف‌های مجری را که قبل و بعد از هر برنامه نکات خوبی را گوشزد می‌کرد، دوست داشتم. خصوصاً این نکته که طبق فرمودهٔ رهبر عزیزمان، مجاهدان اسلام پیروز می‌شوند و تسلیحاتی که سعودی‌ها می‌خرند به دست مجاهدان خواهد افتاد. کیف کردیم از یادآوری‌اش.

نورافشانی و ویدیو مپینگ طرح‌ها و نوشته‌های غدیری روی برج آزادی هم جذابیت خودش را داشت که البته ما آن موقع به خاطر خواب‌آلودگی بچه‌ها در حال ترک مراسم بودیم.

 

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما