گفتوگو با سید محسن شفیعی
گفتند «آدم خوب است آقا باشد یا آقا زاده؟» گفتم «آدم خوب است آقا زادهای باشد که آقاست.»
به گزارش افرنگ خبر / یک ساعت گفتوگوی صمیمیِ آرشیو شده از سیدی که چشمهای زیادی را با رفتنش تر کرد یعنی رزق، یعنی برکت، یعنی خوشا به سعادت گوشهایی که بخواهند معنای حقیقت را از این دهان بشنوند.
مردی که بزرگیاش را هر چند دیر اما تازه بعد از رحلتش و در پیام تسلیت مقام معظم رهبری متوجه شدم. همانجا که گفتند: «ایشان نقش ارزشمندی در همه عرصههای علمی و اجتماعی و دانشگاهی خوزستان ایفا میکردند و از امیدهای آینده بودند. فقدان این عالم پرتلاش و خدوم و بصیر، خسارتی است که جبران آنرا از خداوند متعال مسألت میکنم.»
نشستم کنار مزار حاج سید محسن، کنار خاکی که سرد بود اما عطر گرم محبت میداد. میخواستم حالا که قسمت شد و قرعهی نوشتن این گفتوگو به نامم افتاد کنار مزارش باشم. که اگر جایی صدا قطع و وصل شد از او بخواهم کلماتش را به دلم برات کند.
و اینگونه بود که حاصل این استغاثه شد متن پیش رو، که روایت مکتوب گفتوگوی تقطیع نشده و مستندی از مرحوم حجتالاسلام سید محسن شفیعی است؛ گفتوگویی صمیمی و تحلیلی و رسانهای که برای اولین بار بعد از نشستن داغ فراق سید بر تن خوزستان به رشتهی تحریر درمیآید.
تمام تلاشم بر این بود که رعایت امانت در نوشتن بیانات ایشان محقق شود، به همین دلیل سوالات عینا بازنویسی شده و در پاسخهای سید، جز در چند مورد محدود که فعل جمله از حالت گفتاری به نوشتاری تغییر کرده، بقیه بیانات عینا نقل شده است تا چراغ راهی برای من و تمام جوانانِ در جستوجوی حقیقت باشد.
آقا زادهی سالم و خوب ماندن، سخت است حاج آقا؟
شفیعی: سال ۱۳۷۸، مسجد موسی بن جعفر (ع) اهواز نشریهای چاپ میکرد تحت عنوان «رهروان ولایت» که در آن برهه مصاحبهای با من داشتند. گفتند «آدم خوب است آقا باشد یا آقا زاده؟» گفتم «آدم خوب است آقا زادهای باشد که آقاست.» بله، به ازای هر نعمت و جایگاهی که خداوند متعال به بندهای میبخشد، مسئولیت و بار او سنگینتر خواهد بود.
زندگی در قالب آقا زادگی برای شخص شما، به ویژه با توجه به اینکه پدرتان از علمای بزرگ استان و کشور هستند آیا برایتان سخت بود؟ آیا چارچوبهای خاصی را تجربه کردید؟
شفیعی: اصولا محدودیت، همراه با سختی است اما نکتهای که وجود دارد این است که ما محدودیتهای ناشی از زندگی در کنار پدر را در فضای تربیتی که ایشان در فضای خانه حاکم کرده بودند، به عنوان باورهای خودمان پذیرفته بودیم و چون اینها باورهای خودمان بودند، برای من و دو برادر دیگرم به سختیهایی شیرین تبدیل شدند که هرگز از آنها احساس نارضایتی و ناخرسندی نداشتیم.
فارغ از سطح علمی و خانوادگیتان شما در جایگاه حساسی به نام دانشگاه حضور پررنگی دارید و در این خط مقدم مهم در حال جهادید اما خیلیها مدعیاند که «شما محافظهکار هستید و اولا در خیلی از مواقع حساس شاید مواضع خود را به صورت علنی ابراز نمیکنید هرچند در مصادیق و پشت پرده به خوبی نقشآفرینی کردهاید.» شما این ادعا را تصدیق یا رد میکنید؟
شفیعی: ببینید وقتی که ما در یک جایگاه حقوقی قرار میگیریم در حقیقت مسیرمان بر مبنای شخصیت حقیقیمان شکل نمیگیرد.
من همیشه این را گفتهام که مبنای مشروعیت حضور منِ طلبه در دانشگاه، حکمیست با امضای رئیس شورای نمایندگان مقام معظم رهبری در دانشگاه. در آن حکم نوشته میشود که «شما منصوب میشوید برای این مدت که در چارچوب آییننامهها و بخشنامههای ابلاغی انجام وظیفه نمایید.» این در حقیقت یک تفاهم و توافقِ نه نانوشته که نوشته است.
خب در یک مقاطعی ممکن است انتظاراتی باشد، برای مثال در یک انتخابات، بخشهایی از جریانات سیاسی حتی با انگیزههای خوب و دلسوزانه انتظار داشته باشند منِ نوعی در آن موقعیتی که هستم نسبت به این موارد به صورت مصداقی اعلام موضع کنم اما نگاه جامعه به من تفکیک شده نیست که این آقای سید محسن شفیعی، امام جماعت مسجد صاحبالزمان است نه سید محسن شفیعی مسئول نهاد نمایندگی. من وقتی که در همچنین موقعیتی ملزم هستم و به دفترم ابلاغ میشود که موضعگیری له یا علیه شخص یا موضوعی نداشته باشم موظفم که به تفاهمی که در چارچوب حکمم مکتوب شده، پایبند باشم. لذا امکان دارد در این موقعیت مورد نقد قرار بگیرم که چرا موضع گیری او با یک روحانی دیگر متفاوت بود که پاسخش همان بود که گفتم.
بنده تعبیر محافظهکاری را در رابطه با عملکردم نمیپذیرم، مگر اینکه کسی مستنداتی را ارائه دهد. بنده در مقاطع مختلف، موضعم را براساس اعتقادات و باورم و البته در نهاد نمایندگی با لحاظ چارچوبهایی که از شورای نمایندگی نهاد رهبری لحاظ میشود اعلام و عمل کردهام.
: این محدودیتهای حقوقی که در پاسختان به آن اشاره داشتید آیا در برخی مواقع با انقلابیگری در تضاد نیست؟
شفیعی: مرجع تشخیص حرکت دفتر نهاد در دانشگاهها، شورای نمایندگان مقام معظم رهبری است که مجموعهایست که همهی منصوبین آن از جانب رهبری است؛ به این معنا که امکان دارد فضای انقلابی توقعی داشته باشد اما مجموعهای که خواستار فعالیت در دانشگاه است توقع انقلابیگری را با لحاظ شرایط و مختصات دانشگاه انجام دهد.
آن مسئلهای که مهم است روح انقلابیگریست اما امکان دارد در یک محیط صنعتی به شکلی و در یک محیط علمی و حتی حوزهای به شکلی دیگر اعمال شود. احساس خودم این است که دفاتر نهاد نمایندگی در آن چارچوبی که برایشان ترسیم میشود با توجه به اینکه در رأس، شایستگان و نخبگانی که معتمدین حضرت آقا هستند حضور دارند، این تعبیر محافظهکاری در موردشان صدق نمیکند.
عدهای میگویند برخی از علمای استان، روحانیون، موثرین و موجهین استان در بزنگاهها اعلام موضع نمیکنند و حتی پیش آمده که منافع مردم را در وقتی که باید و بدون تاخیر، مطالبه نکردهاند؛ منشا این چیست؟ بعد هم جوانان میاندار این مطالبهگری می شوند نظر شما در این رابطه چیست؟
شفیعی: من اینجا لازم است تا به صحبت شما حاشیهای بزنم؛ نگاه کنید اولا باید دید عالمی که از او انتظار اتخاذ موضعگیری داریم آن مسئله به آن گونه که برای ما مفهوم و معنا میشود برای او نیز معنا میشود؛ و نکتهی دوم آن است که آیا وحدت عملکرد و موضعگیری بین همه آحاد و افراد جامعه باید وجود داشته باشد؟ یا اینکه امکان دارد موضعگیری یک عالم به گونهای باشد که گوشی تلفن را بردارد و یک تذکری بدهد و دغدغهای را منعکس کند و موضعگیری یک تشکل انقلابی هم تجمع و بیانیه باشد.
به نظر من آنچه مهم است این میباشد که مجموعه حرکت جامعه اعم از جوانان و نخبگان در مسیر انقلاب باشد. شما نگاه کنید در میدان جنگ شاید برجستهترین فرماندهان را در قرارگاه حاضر میبینید اما به او نمیگویید چرا رزمنده در خط مقدم است و شما اینجایید؛ شما صحنهی عملیات را باید به صورت پکیج ببینید. این صحنه، خط، پشت خط، قرارگاه و محورهایی دارد که همگی یک مجموعهاند. بله اگر یک روزی، عالمی یا شخصیت موجهی در خلاف مسیر انقلاب حرکت کند اصلا پذیرفته نیست.
مرز ما انقلاب است و انقلابیگری اما این بدین معنا نیست که ملازمتا انقلابیگری آن عالم و انقلابیگری یک جوان دقیقا باید مثل هم به نمایش گذاشته شود؛ مهم این است که همافزایی صورت بگیرد.
در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ یک عده جوان دانشجو از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند، بعد دیدند اینجا جاسوسخانه و محل توطئه است؛ امام (ره) در محل استقرار خودش بلافاصله ورود کرد و فرمودند «باز در ایران انقلاب است، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول.» شما اینجا مجموعه را میبینید، حرکت جوانان دانشجویی که با تاکید و حمایت امام (ره) شکل میگیرد و گسترده میشود.
با توجه به اشارهای که به امام (ره) داشتید این سوال مطرح میشود که آیا تفاوتی بین خط امام (ره) و مقام معظم رهبری وجود دارد؟ و چرا امروزه و به ویژه در چند سال اخیر، برخی جریانهای فکری، سیاسی و اجتماعی تاکید ویژهای بر آرمانهای امام راحل دارند و آن را از خط و مشی مقام معظم رهبری جدا میدانند؟
شفیعی: من یک سوال از شما بپرسم و بعد سوالتان را جواب میدهم. آیا بین خط رسول الله (ص) و خط امیرالمؤمنین (ع)، شما تفاوتی قائل هستید؟ یعنی معتقدید رسول خدا به یک راه و امیرالمومنین به یک راه دیگر میرفتهاند؟
قطعا خیر. اما مختصات زمانی و مکانی به گونهایست که ممکن است در مقطعی شما امکان دارد یک رفتاری را از پیامبر (ص) ببینید و در مقطعی دیگر، رفتاری متفاوت از امیرالمومنین (ع) را متناسب با زمان، مکان و اقتضا شاهد باشید.
من به عنوان کسی که گوشت و پوست و خونم با مبانی امام (ره) عجین شده و در این زمینه خودم را بیگانه نمیدانم به شما عرض میکنم که اگر کسی مدعی شود بین خط امام (ره) و خط آقا تفاوت هست، یا خط امام (ره) را به درستی نشناخته، یا خط رهبری را نشناخته و یا حتی میتوان گفت ممکن است هر دو را نشناخته.
کلید واژه
ارسال نظرات