امروز : شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - 08:20

Afrang Khabar

1400/9/24 8:20

الهه امینیان می گوید: افرادی هستند که بسیار خلاق و با استعدادند اما ترس‌هایشان به آنها اجازه نمی‌دهد که وارد بازار شوند. من به آنها پیشنهاد می کنم به ترس خود غلبه کنند.

با غلبه بر ترس ، در هر کاری می‌توان موفق شد

به گزارش افرنگ خبر /الهه امینیان، کارآفرین جوانی است که با پشت سر گذاشتن سختی‌ها و مشکلات بسیار توانسته در عرصه صنایع دستی به موفقیت دست پیدا کند. در ادامه گفت‌وگو با این کارآفرین را می‌خوانید.

ایده اولیه کسب و کار و نحوه ورودتان به این صنعت چه بود و از چه زمانی وارد این رشته شدید؟

سال ۸۳ کارشناسی صنایع دستی دانشگاه هنر شهرکرد، گرایش فلز و قلم زنی قبول شدم، سال ۸۹ بود که توسط یکی از معاونین اداره با من تماس گرفتند تا کاری جدید برای هدایای مربوط به یک همایش در زمینه نمد طراحی کنم. هدف این بود که یک ایده جدید ارائه شود که هم نماد استان باشد و هم ترجیحاً با نمد باشد که به مهمانان این همایش اهدا شود. آنجا بود که یک سری تابلوهای لاله واژگون درست کردم که حالت برجسته داشتند. من هم واقعاً دوست داشتم که هنر خانوادگی‌مان دوباره رشد کند، به روز شود و جان بگیرد.

آیا در این مسیر با چالش‌هایی هم مواجه شده اید؟

ابتدای کار مشکلات زیادی داشتم. با یک بچه ۴ ماهه، هیچ درآمدی نداشتم. تصور کنید در آن زمان یعنی حدود ۱۰ سال پیش، ۲۰۰ میلیون تومان هم بدهکار بودم. وقتی کارم را شروع کردم دستم خالی بود و هیچ تجربه‌ای نداشتم. کسی هم حاضر نبود این هنر را به من آموزش بدهد، چراکه یک هنر جدید بود. این باعث شد که تمام اینها را به صورت تجربی و با آزمون و خطا یاد بگیرم؛ خیلی وقت گذاشتم و خیلی هزینه دادم، آنهم در آن شرایط سخت.

این جمله که "شکست لازمه موفقیت است" را من زندگی کردم. در واقع شکست‌های من باعث شد که بیشتر اصرار کنم و در این هنر بمانم و بیشتر بخواهم تلاش کنم و وقت بیشتری برای طراحی، نوآوری و گسترش آن بگذارم. گاهی زندگی آرامی داریم و همه چیز مرتب است و به یک سختی بر می‌خوریم و مجبور می‌شویم تلاش کنیم و استعدادهایمان را پیدا کنیم و بفهمیم کجا توانمندیم کجا توانمند نیستیم. این اتفاقی بود که برای من افتاد و وقتی وارد این عرصه شدیم بارها شکست خوردم.

به طور مستقیم و غیر مستقیم برای چند نفر اشتغالزایی کرده اید؟

در کارگاهم در شهرکرد ۳ نفر مشغول هستیم. یک سری از مقدمات تولید محصول در خود کارگاه انجام می‌شود و بعد به کارگاه‌های خانگی که واقع در شهرکرد یا روستاهای اطراف هستند، منتقل می‌شوند تا کارهای تکمیلی روی آنها انجام شود. قبل از ایام کرونا ۵۵ نیروی کاری داشتم که به طور مستقیم مشغول به کار بودند و بعد از کرونا این عدد به ۳۵ نفر کاهش یافت. حدود ۱۰ نفر هم به شکل غیر مستقیم در مجموعه ما کار می‌کنند.

معمولاً نیروها را خودتان آموزش می‌دهید یا از نیروهای آموزش دیده استفاده می‌کنید؟

من سرپرست‌های کارگاه را آموزش می‌دهم و آنها نیروهای تحت نظارت خود را آموزش می‌دهند و در صورت تایید کیفیت نتیجه کار آنها، در مجموعه ما مشغول به کار می‌شوند.

تجربه همکاری‌تان با آراهنر چطور بوده است؟

بهترین اتفاقی که در شغل من افتاد آشنایی با این شرکت بود. یعنی آشنایی با این شرکت روال زندگی من را تغییر داد. چرا که قبلاً یک فروشگاه داشتم و مشغول کارهایم بودم، نمایشگاه شرکت می‌کردم و محصولاتم را به شهرهای مختلف معرفی می‌کردم. همیشه فکر و اندیشه‌ام احیای هنر سنتی نمدمالی بود اما هیچگاه به این فکر نمی‌کردم که این هنر می‌تواند به روز هم بشود و استفاده‌های نوینی از آن بشود. ولی آراهنر مثل یک انقلاب فکری بود و به من آموخت این هنر سنتی و بومی می‌تواند به روزتر و کاربردی‌تر هم بشود و حتی به عنوان هدایای تبلیغاتی در دسته کالاهای لوکس و فانتزی قرار گیرد. به طور کلی در طراحی‌های ما تحول ایجاد شد، نیروهای کاری‌ام بیشتر و میزان تولیدات ما بیشتر شد و مسیر زندگی‌ام هموار شد و یکی از اتفاقات خیلی خوب زندگی من بود. زمانی که بیماری کرونا شروع شد من با خودم فکر کردم که دیگر آینده‌ای برای کسب و کارم وجود ندارد؛ چراکه بازار سنتی ما به واسطه کمبود گردشگران مختل می‌شود و احتمالاً سفارشات شرکتی هم قطع می‌شود یا شاید اصلاً دیگر کار نکنند. تا اینکه کمی گذشت و دیدم که اتفاقی برای سفارش‌های هدایای تبلیغاتی از سوی آرا هنر نیفتاد و نه تنها این بحران تاثیری روی رویکرد این شرکت نگذاشت بلکه یک سری راه حل‌های جدید هم به من ارائه کردند که متوجه شدم حتی در این شرایط بحرانی هم راه‌حل های تازه ای وجود دارد. شاید اگر خودم به عنوان الهه امینیان را در نظر می‌گرفتم، با وقوع این بحران شغلم را عوض می‌کردم تا درآمدم را حفظ کنم ولی دیدم شرکت آراهنر خیلی قوی‌تر از قبل اقدام کرده و تنوع محصولاتش را بالا برد. روز اولی که همکاریم را با آراهنر شروع کردم، فکر نمی‌کردم که انقدر رده سنی شرکت آراهنر جوان و پر از ایده‌های نو باشد.

در تهیه مواد اولیه مشکلی ندارید؟ وارداتی هستند یا در داخل کشور تامین می‌شوند؟

بحران دیگری که با آن مواجه شدم کمبود مواد اولیه‌ای مانند پشم بود. وقتی از پشم مرینوس به جای پشم محلی استفاده می‌شد، نمدها لطیف‌تر شد و رنگ پذیری آنها بهبود یافت. بوی نامطبوعشان از بین رفت و نمدمالی جان گرفت. اما پشم مرینوس دچار نوسانات بازار شد. چراکه وارداتی بود و از استرالیا وارد می‌شد و با نوسانات قیمت دلار عرضه آن دچار مشکل شد یا قیمت آن خیلی بالا رفت. این موضوع حدوداً مربوط به سال ۹۴ تا کنون است. در حال حاضر مرینوس تقریباً در بازار موجود نیست و اگر هم باشد تنها رنگ سفید آن یافت می‌شود. این موضوع باعث شده خیلی از کارهای ما محدود شود و به مشکل برخوردیم.

محصولاتی که با پشم مرینوس تولید می‌کردیم حذف شدند و پشم معمولی تولید داخل استفاده می‌کنیم. البته با این تفاوت که نسبت به گذشته یک سری مراحل تکمیلی دیگر روی پشم‌های معمولی انجام می‌شود که موجب شده کیفیت آن بهبود یابد؛ مانند گندزدایی که هم بوی نامطبوع آن را کمتر کرده و هم نرم‌تر شده است.

انگیزه اصلی شما برای ادامه دادن مسیرتان چیست؟

دغدغه زندگی

چه پیشنهادی برای جوانانی که علاقه‌مند ورود به این حوزه یا راه اندازی کسب و کار در حوزه صنایع دستی هستند دارید؟

جوان‌های ما تنبل شده‌اند و دوست دارند که همه چیز آماده و مهیا باشد. در حالی که اصلاً اینطور نیست. پیشنهاد من این است که به تنبلی و ترس خود غلبه کنند. من کسانی را می‌شناسم که بسیار خلاق و با استعدادند. اما ترس‌هایشان به آنها اجازه نمی‌دهد که وارد بازار شوند. مثلاً ترس از اینکه محصولی تولید کنند که به فروش نرود، هزینه‌هایشان برنگردد. چراکه شرایط اقتصادی جوری شده که خیلی‌ها اگر بخواهند کاری را شروع کنند باید وام بگیرند و خیلی کم پیش می‌آید افراد با سرمایه وارد این جنس از کارها بشوند و کسانی هم که سرمایه داشته باشند وارد بازارهای بورس و ارز می‌شوند و تن به کارهای این چنینی نمی‌دهند. ولی پیشنهادم این است که اگر کسانی هستند که هنر را دوست دارند و می‌خواهند وارد این عرصه شوند، به ندای درونی‌شان گوش دهند به آن اهمیت دهند. درست است که سخت است خصوصاً ابتدای آن، ولی شدنی است. بایستی به ترس اولیه خود غلبه کنند.

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما