امروز : جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - 01:04

Afrang Khabar

1400/6/10 1:4

پسرنوجوان که به‌دنبال مصرف داروهای اعصاب دچار توهم شده بود، مادرش را در آشپزخانه با یک دستمال قرمز خفه کرد.

قتل یک مادر به دست فرزند 17 ساله

به گزارش افرنگ خبر /  رسیدگی به این پرونده از یکم شهریور امسال به‌دنبال تماس پسر نوجوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 آغاز شد. وی با صدایی لرزان به 110 گفت: من مادرم را خفه کرده‌ام.

پس از این تماس خیلی زود مأموران گشت کلانتری به محل زندگی پسر نوجوان رفتند و وقتی مأموران پلیس وارد آپارتمان شدند پسر نوجوانی به‌نام فرزاد 17ساله در را باز کرد و گفت: من مادرم را کشته‌ام سپس مأموران را به سمت آشپزخانه برد و جسد مادرش را که به پهلو روی زمین افتاده بود، نشان داد.

پسر نوجوان که گریه می‌کرد، گفت: نفهمیدم چه کار کردم حالم خوب نبود انگار دچار توهم شده بودم. مادرم در آشپزخانه سرگرم آشپزی بود که یک دفعه به طرفش رفتم. یک دستمال قرمز رنگ برداشتم و از پشت دور گردنش انداختم و آنقدر کشیدم تا مادرم خفه شد اما وقتی روی زمین افتاد یک دفعه به خودم آمدم. اما دیگر مادرم نفس نمی‌کشید.

وی درباره انگیزه خود از این جنایت هولناک گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم معتاد و بیکار بود با این حال حضانت ما به پدرم رسید اما وقتی پدرم دوباره ازدواج کرد من خیلی سرخورده شدم و در 12 سالگی شروع به مصرف مواد مخدر کردم.

بعد از مدتی وقتی بزرگتر شدم چون می‌دانستم مادرم تنها و بی‌پناه است تصمیم گرفتم پیش مادرم برگردم و اعتیادم را ترک کنم تا بتوانم از مادرم حمایت کنم. برای ترک اعتیادم از داروهای اعصاب و روانی که مادرم استفاده می‌کرد می‌خوردم اما این قرص‌ها به من حالت توهم می‌داد و امروز هم به خاطر همین توهم مادرم را کشتم.

به‌ دنبال اعتراف‌های تکان دهنده پسر نوجوان، وی به اداره پلیس آگاهی منتقل شد. به دستور بازپرس کشیک قتل جسد زن جوان به پزشکی قانونی منتقل شد. با تکمیل پرونده پسر نوجوان به اتهام قتل به کانون اصلاح و تربیت معرفی شد. همچنین نتایج تست روانی و شخصیتی متهم نشان می‌داد وی دچار اختلال در شخصیت بوده است بدین ترتیب تحقیقات بیشتر در این پرونده ادامه دارد.

نگاه کارشناس به پرونده مادرکشی پسر نوجوان

فتانه ورمزیار/ کارشناس مرکز مشاوره معاونت اجتماعی نیروی انتظامی ویژه غرب استان تهران

این پسر نوجوان دوران کودکی خود را در خانواده‌ای، پر تنش گذرانده و شاهد بدرفتاری‌های پدر معتادش با مادر خود بوده است به حدی که مادر دچار بیماری اعصاب شده و داروهای آرامبخش قوی استفاده می‌کرده است.

فرزاد در دوران نوجوانی با استقلال کاذب و عدم تعامل مثبت و حمایت والدین، به گروه همسالان پیوسته و نتیجه الگو‌گیری از رفتارهای مخرب آنها، آشنایی با مواد مخدر در 12 سالگی و اقدام به مصرف زودهنگام آنها ( گل، حشیش و بنگ) و رفتارهای ضد اجتماعی (تتو در نواحی دست، پا و اطراف چشم) بوده است.

پس از جدایی پدر و مادرش حضانت بچه‌ها به پدر سپرده می‌شود و او نیز بلافاصله با زن دیگری ازدواج می‌کند و فرزندان شاهد رفتارهای محبت آمیز، عاطفی و حمایت مالی پدر نسبت به‌همسر جدید بودند و او را با بدبختی‌های مادر مقایسه می‌کنند.

در نتیجه فرزاد برای جبران خلأهای مادر از سوی پدر تصمیم به ترک پدر و رفتن نزد مادر می‌گیرد.

 این بار فرزاد که مادر را تنها و بدون حامی می‌بیند اقدام به ترک مواد می‌کند تا با پیدا کردن کار از مادرش حمایت کند. اما فرزاد برای ترک آسان و بدون درد از داروهای اعصاب و روان مادرش استفاده می‌کند که دچار توهم ناشی از دارو شده و این جنایت فجیع را رقم می‌زند.

در این پرونده می‌بینیم که مشکلات این پسر ریشه در کودکی او دارد و اختلافات پدر و مادرش، بی‌توجهی به وضعیت تربیتی و اخلاقی فرزندان و معاشرت با دوستان ناباب از عوامل اصلی تباهی این خانواده بوده است.

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما