امروز : سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - 06:59

Afrang Khabar

1400/2/31 18:59

کارشناس حقوق بین الملل

جامعه ایران بیمار است؟

به گزارش افرنگ خبر /یک کارشناس حقوق بین الملل گفت :آیاجامعه ایران بیمار است؟ 

آقای نصری دیدگاه خود را با طرح سوالات زیر بیان کرد .
 
چرا تحلیل‌گران ایرانی غالباً جنایات هولناک و بعضاً نادر را به کُل جامعهٔ ایران تعمیم می‌دهند و از عملکرد استثنایی یک فرد روانی حکم به «بیماری جمعی» می‌دهند؟ و چرا در مورد سایر کشورها چنین قضاوت نمی‌شود؟
 
‏۱) در سال ۲۰۰۸، پلیس اتریش مورد پدری را کشف کرد که دخترش را ۲۴ سال در زیرزمین خانه حبس کرده و مورد آزار جنسی قرار داده بود. حاصل این سال‌ها حبس و تجاوز هفت کودک بود که چهار نفر از آن‌ها را در کوره سوزانده  و سه نفر را به همراه همسرش به فرزندی پذیرفته بود!
‏اما هیچ‌کس جامعه و فرهنگ اتریش را به خاطر اعمال این فرد روانی «بیمار» نخوانده است.
 
‏۲) در آلمان، یک فرد «آدم‌خوار» در اینترنت آگهی می‌دهد و اعلام می‌کند دنبال «داوطلب» برای خورده شدن می‌گردد! فردی به آگهی پاسخ می‌دهد، با او قرار می‌گذارد و داوطلبانه خود را به او می‌سپارد! فرد آدمخواد هم او را می‌کشد، قطعه‌قطعه می‌کند، در فریزر می‌گذارد و طی مدتی مصرف می‌کند!
 
‏۳) در دادگاه یکی از استدلال‌های قاتل آدمخوار مبتنی بر اصل «رضایت طرفین» بود و اصرا می‌کرد جرمی مرتکب نشده است! 
اصلی که همزمان در گوشه‌ای دیگر از آلمان، یک خواهر و برادر جوان - به همراه ده‌ها «هم‌فکر» خود - برای «حق بچه‌دار شدن محارم» در دیوان عالی این کشور مطرح می‌کردند!
اما هیچ تحلیل‌گری جامعه و فرهنگ و ساختار آلمان را برای این موارد «بیمار» نمی‌خواند.
 
‏۴) در کانادا تقربیاً‌ همه با مورد «پُل برناردو» و همسرش «کارلا هومولکا» آشنا هستند! زوجی که پس از تجاوز و قتل چندین دختر جوان، به سراغ خواهر کوچک کارلا می‌روند و او را نیز با همدستی خواهر به بدترین شکل شکنجه و به قتل می‌رسانند.
پُل برناردو امروز در زندان است و کارلا هومولکا آزاد می‌گردد و به یاری فیلم‌سازان و نویسندگان رُمان و داستان‌های جنایی به یک «آیکون فرهنگی» تبدیل شده است.اما کسی جامعهٔ کانادا را بیمار نمی‌داند!
 
‏۵) در آمریکا آنقدر این موارد زیاد است که دیگر جای ذکر ندارد. در این کشور، از دنائت و جنایت قاتلان زنجیره‌ای «برند» درست می‌کنند و از فیلم‌ها و سریا‌ل‌های مقتبس از پرونده‌های جنایی پول می‌سازند.حتی بعضاً جنایتکارانی مانند «چارلز منسن» قطب فرقه می‌شوند و گاه زندان‌ها برای مدیریت نامه‌های عاشقانه به قاتلان زنجیره‌ای مستاصل می‌مانند!
اما باز، کم‌تر جامعه‌شناسی در آمریکا کردار این افراد خشن و روانی را به کُل جامعه تعمیم می‌دهد.
 
‏۶) حال، پرسش از جامعه‌شناسان ایرانی این است که چرا در ایران با هر قتل و فاجعه از جانب افراد غالباً روانی، کُل جامعه محکوم و سرزنش می‌شود؟

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما