امروز : یکشنبه 11 خرداد 1404 - 09:09

Afrang Khabar

1404/3/10 21:9

تلاش پدر و مادر امیری برای خیبری شدن او

امیری و پرسپولیس به خط پایان رسیدند

به گزارش افرنگ خبر /

قصه قرمزها با وحید امیری، کم‌وبیش از آن گل تاریخی شروع شد. گلی که زد، تقریبا آفساید بود. اگر آن روز «وار» بود، خط می‌کشیدند، قطعا گل مردود می‌شد، اما نبود مثل همین لیگ بیست‌وسوم که گولسیانی گل قهرمانی‌ را به مس‌ زد و وار نبود. تاج بابت دومی عذر خواست اما اولی یتیم بود و کسی به گردن نگرفت آن را.

اگر وحید آن گل را در لباس نفت تهران به پرسپولیس نمی‌زد قطعا یکی دو هفته بعدش، شاگردان برانکو جام را مقابل راه‌آهن بالا می‌بردند. برانکو، همه‌چیز را حساب کرده بود. حتی مساوی در همان بازی را، که با برد هفته آخر، قهرمانی قطعی می‌شد. اما…

اما همان پرتاب اوت و تک‌به‌تکِ وحید امیری، و عجیب‌تر از آن، واکنش سوشا مکانی، همه‌چیز را بر باد داد. یک فصل زحمت بازیکنان رفت روی هوا. یک گل، یک اشتباه، و یک جام که از پرسپولیس گرفته شد.

آن روزها، خیلی‌ها می‌گفتند وحید امیری، سیدجلال حسینی و بیرانوند با علیرضا منصوریان راهی استقلال می‌شوند. 

حرف پر بی‌راهی نبود. بیرانوند آن‌موقع‌ها از ارادتش به آبی‌ها می‌گفت، سیدجلال از عدم انتخابش توسط برانکو در ابتدای لیگ پانزدهم ناراضی بود و وحید. او مثل همیشه آرام بود. نه مثل بیرانوند وانمود می‌کرد آبی است، نه مثل خیلی‌های دیگر، شعار می‌داد. فقط ساکت بود. مردی که در زمین حرف می‌زد.

از لای پای سوشا مکانی جام را ربود و عجیب اینکه همان گل بهانه‌ای شد برای پنج قهرمانی متوالی پرسپولیس. گاهی تنها یک شکست، می‌شود شالوده یک عصر باشکوه. برای پرسپولیس، آن باخت شاید چنین نقشی را داشت.

حالا وحید امیری رفته. بی‌سروصدا. بدون حاشیه و جنجال. مردی که هیچ‌وقت از خیل میلیونی هواداران افراطی پرسپولیس، طمع نکرد و برای برای خویشتن ارتش مجازی نساخت. 
نه به کسی اتهام زد، نه پشت این و آن حرف. مادامی که لباس سرخ را بر تن داشت آقا بود، باوقار، ساکت واقعی حتی واقعی‌تر از ساکت الهامی!
وقتی مصدومیتش تمام شد، کارتال درست مثل همه مربیان قبلی، او را فیکس گذاشت.مهره مار داشتن یعنی همین.

کارتال مجنون وحید نبود؛ ولی به‌وضوح او را می‌خواست. آن‌طور که خبر موثق داشتیم، همین فروردین ماه، گفته بود: بین امید و وحید، فقط یکی می‌ماند. نگفت امید قطعاً می‌رود. شاید چون وحید سی‌وهفت‌ساله بود و امید سی‌وسه‌ساله، انتخاب برای کارتال ساده‌تر شد. مخصوصا که سیاست باشگاه، کم کردن معدل سنی تیم بود.

در لیگ ۲۴ام وحید فقط یک بار مصدوم شد، در بازی با ملوان دقیقه ۵+۹۰. ضربه‌ای به پشت زانو. خودش می‌گوید شاید برنامه درمانش درست نبود. یک مصدومیت نه چندان بزرگ که بیش‌ از حد کش پیدا کرد. و حالا… در پرسپولیس به پایان خط رسیده است.

شاید اگر اندکی در فضای مجازی بیشتر حضور داشت، اگر چند دوست رسانه‌ای پر سالش بودند، امروز می‌ماند. 
اما انتخاب کارتال بود‌ و باید به آن احترام گذاشت. برای هر تیم موفقی، حرف سرمربی حجت است.

دست آخر قرعه ماندن به نام امید عالیشاه افتاد. اما هنوز نیمچه اختلافاتی درباره مدت قراردادش هست. یک سال؟ دو سال؟ بند تمدید؟ 
هرچه هست، اگر امید بتواند سالم بماند و در بیش از پنجاه درصد رقابت‌ها حاضر باشد، چرا نماند؟ سال بعد و حتی سال بعدترش. همان‌طور که وحید امیری تا سی‌وهفت سالگی دوام آورد.
چه چیزی ار این بهتر که حتی در آخرین بازی‌هایش با لباس قرمز اصلی، فیکس بود و عالی بازی کرد. 
هر مربی دست آخر مجبور به یک انتخاب می‌شود و چه خوب که هواداران پرسپولیس بعد شنیدن این خبر دچار انشقاق و چند دستگی نشدند. هیچ آفتی بدتر از چند صدایی نیست.
مرسی از وحید امیری که جنتلمنانه این محبت را در حق محبوب ابدی‌اش کرد. خودش می‌داند و ما که چه محبتی در حق پرسپولیس کرد.
خداحافظ جنتلمن واقعی. هنوز یک قدم هم از ما دور نشدی، دلمان برایت تنگ شد. چه کیمیایی است این یک‌رنگی.

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما