شاید بهتر بود قبل از تثبیت این تصور باطل، مقامهای امنیتی غرب درک خود را از نسلهای چهارم و پنجم انقلاب و بهویژه دختران و زنان جامعه متدین ایران، به قشرهای محدود و خاصی تقلیل نمیدادند تا اینگونه در برابر جهانیان رسوا نشوند.
حضور پررنگ نوجوانان و زنان ما در حماسه سالانه اربعین و مراسم حزن و شادی اهلبیت علیهمالسلام، تشییع پیکر شهدای مدافع حرم و آوردگاههایی که نماد حمایت از موجودیت و ماهیت انقلاب است، نشان میدهد که حتی رویکرد انتقادی برخی از آنها نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی از جنس «انتقاد» است، نه «طغیان». تلاش غرب برای نمایش کاذب «برخی نارضایتیها» بهمثابه نیروی محرکهای برای «براندازی» در کشورمان، از ابتدا خطا بود. باید گفت که آنان هنوز نوجوانان و زنان وفادار و دلسوز جامعه ایرانی را نشناختهاند؛ مردمی که با وجود سختیها و مشکلات، در برابر دشمن خارجی متحد میشوند و «ایران مقتدر» را آرمان خود میدانند.
-اعلام برائت اکثریت قریب به اتفاق نوجوانان ایرانی از «بیعفتی»های صورت گرفته در تجمعات برخی زنان ضدانقلاب و وطنفروش، برهمزننده هدف غایی غرب از تزریق آشوب و اغتشاش در کشورمان بود. دشمنان انقلاب اسلامی، سودای «دین گریزی و دنیازدگی» در بطن جامعه ایرانی را داشتند، حال آنکه زیرساختهای فرهنگی و دینی ما به اندازهای عمیق و استوار است که اجازه تثبیت این ضدفرهنگها و ضدارزشها را در جامعه ایرانی نمیدهد.
«زن»، «زندگی» و «آزادی» هر سه مفاهیم قابلاحترامی هستند که غرب آنها را با پیوستها و مصادیق مدنظر خود بازتعریف میکند اما در نگاه اکثر زنان و نوجوانان ایرانی مصادیق غربی و اهداف شوم نهفته در پس این واژگان، مذموم و نکوهیده هستند. جامعه ایرانی ارزش زن را حول مفهوم «حیا» تعریف میکند، نه «برهنگی». از سوی دیگر، «آزادی» در نگاه تاریخی و فرهنگی ایرانیان بهمعنای «رهایی از قید و بندهای ضدانسانی» است، نه «خروج از انسانیت». «زندگی» نیز مفهومی است که مصداق آن «حیات طیبه» و «حیات انسانی و انسانساز» است، نه حیات «انسان ستیز». فهم این موضوع که دین در جامعه ایران امری ظاهری و سطحی نبوده و نیست و زیست حسینی و مهدوی ریشه در باورهای ایرانی دارد، نهادهای اطلاعاتی غرب را دچار خطاهای پرتکرار میکند.