به همین خاطر کارآگاهان به سراغ پرونده افراد گم شده رفتند و در میان این پروندهها، با عکس دختری به نام نگار رو به رو شدند که شباهت زیادی به جسد داشت.
با بهدست آمدن این سرنخ، سعید شناسایی و دستگیر شد. مرد جوان که ابتدا منکر قتل بود پس از 40 روز به جنایت اعتراف کرد و گفت: در یکی از کانالهای تلگرامی با آگهی ماساژ درمانی در خانه مواجه شدم وقتی تماس گرفتم آنها نگار را به من معرفی کردند. او برای این کار 300 هزار تومان میگرفت. فردای آن روز حدود ساعت 3 با نگار قرار گذاشتم تا دنبالش بروم وقتی سوار خودرو به محل قرار رسیدم با دیدن نگار پشیمان شدم. به او گفتم منصرف شدهام اما او به من گفت باید 250 هزار تومان برای خسارت پرداخت کنم.
او ادامه داد: سر همین موضوع باهم بحثمان شد و شروع به داد و فریاد کرد. از آنجایی که محل قرار نزدیک خانهام بود و میترسیدم کسی متوجه شود چند مشت به او زدم تا بترسد، اما مشتهای من باعث مرگ او شد چرا که من سالهاست ورزشکارم و بوکس کار میکنم. با مرگ او تصمیم گرفتم جسد را در سطل زباله بیندازم اما ترسیدم که کسی ببیند. بنابراین صبر کردم تا هوا تاریک شود و بعد جسد را داخل رودخانه انداختم.
بهدنبال اعترافات متهم و بازسازی صحنه قتل با درخواست اولیای دم برای قصاص، کیفرخواست او به اتهام قتل عمد صادر شد. سعید در دادگاه کیفری نیز پای میز محاکمه رفت و با ابراز پشیمانی از اولیای دم خواهان بخشش شد.
اما اولیای دم قصاص قاتل دخترشان را خواستند و بدین ترتیب قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص دادند. با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور پرونده برای اجرا به شعبه اول اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
باتوجه به اینکه مرد جوان در یک قدمی چوبه دار بود چندین جلسه صلح و سازش برگزار شد و درنهایت با تلاش دادیار سید امین موسویزاده از شعبه اول اجرای احکام دادسرا، اولیای دم برای رضای خدا و به حرمت امام حسین(ع) از قصاص قاتل گذشت کردند.
با گذشت اولیای دم پرونده برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.