درسالن انتظار منتظر شروع گفت وگو بودم .مراجعهکنندهای با شیرینی آمد. ذوق و شوق داشت می گفت وسواس داشته و بیش از ۴۰ بار خواستگاری رفته است ، اما کسی را نپسندیده
به گزارش افرنگ خبر / فرقانی:همهٔ ما برای حل و فصل مسائل فردی یا چالشهای زندگی مشترک، به مشورت با یک مشاور امین و کاردان نیاز داریم. شاید حتی کار به دارو و درمان هم برسد. چه باک اگر باعث شود زندگی در مسیر جذابتر و با آرامش بیشتری جریان پیدا کند؟
از طریق یکی از دوستانم با «قنداب» آشنا شدم تا با یک مشاور درستحسابی مشورت کنم؛ نه مشاوری که راهکار خلافشرع بدهد! شنیدم بیشتر متخصصان این مجموعه با حقوقی بسیار کم و بسیاری هم رایگان کار میکنند. پی قنداب را که گرفتم به اسم «مؤسسهٔ مصاف ایرانیان» رسیدم. بخشی از واحد خانوادهٔ این مؤسسه را «قنداب» نامیدهاند. سوژهٔ جالبی برای بخش زندگی!
با «وحید ابراهیمیزدی» مدیر واحد خانوادهٔ مؤسسهٔ مصاف قراری تنظیم کردم تا از فعالیتهای گروه بیشفعالش برایمان بگوید.
وحید ابراهیمیزدی، مدیر واحد خانوادهٔ مؤسسهٔ مصاف ایرانیان
واحد خانواده چیست؟
آقای یزدی، کارشناسارشد مطالعات فرهنگی و رسانه، آنطرف میز مینشیند و بعد از سلام و احوالپرسی، با نام خدا صحبتهایش را شروع میکند: «سال ۱۳۹۵ با بخش «قبل و پس از ازدواج“ و با نام «قنداب“ کار را شروع کردیم. بعد بخش کودک و نوجوان با نامهای «قند عسل» و «بُرنا» تشکیل شد. در هر کدام از این بخشها، آموزش، شبکههای اجتماعی، برگزاری کارگاه و همایش، و مشاورهٔ حضوری و مجازی داریم.».
بحث که به هزینههای کمرشکن جلسات مشاوره میرسد آقای یزدی میگوید: «بخش مشاورهٔ مجازی ما با حضور مشاوران حوزهٔ خانواده کاملاً رایگان خدمات میدهد. بخش مشاورهٔ حضوری نیز با حضور بهترین مشاوران حوزهٔ خانواده که اکثراً کارشناسارشد و دکتر هستند، هزینهٔ دریافتیشان از مراجعان ۴۰ تا ۵۰ درصد کمتر از تعرفهٔ رسمی اعلامشده است. خوب است از خانم دکتر مهری نجات (روانپزشک و متخصص اعصاب و روان) هم تشکر کنیم که در این چند سال کاملاً از گروه ما حمایت کردند.».
کارگاه تربیت جنسی
کودک؛ استاد: دکتر مهری نجات
بیگدار به آب نزدهایم
اساتیدی که در اطلاعیهٔ کارگاهها و همایشهای واحد خانواده نامشان را میبینم، افراد سرشناسی هستند. همین باعث میشود بیشتر به نام و نشان قنداب اعتماد کنم. از آقای یزدی دربارهٔ اتاق فکر گروهشان میپرسم. پاسخ میدهد: «واحد خانواده یک هیئت اندیشهورز از اساتید حوزهٔ خانواده دارد. حاجآقا برمایی، آقای رائفیپور، دکتر فرهنگ، دکتر اسماعیلتبار، دکتر نیلچیزاده و دکتر نجات عضو ثابت آن هستند. این هیئت هر ماه یا دو ماه یک بار با حضور این کارشناسان و مهمانانی که بعضاً از مجلس و... دعوت میکنیم، جلسه دارند و دربارهٔ مسائل روز، آسیبها، چالشها، اولویتها و... صحبت میکنند. چون مؤسسهٔ مصاف و بهتبع آن واحد خانواده، مردمی است و بودجهای ندارد، سعی میکنیم به اولویتها بپردازیم و بارهایی را که روی زمین مانده برداریم.»
جلسهٔ هیئت اندیشهورز واحد خانواده با حضور آقایان برمایی، فرهنگ، رائفیپور، اسماعیلتبار، خانمها نیلچیزاده و نجات و دو تن از نمایندگان مجلس
نیروهای متخصص اما کمهزینه
واحد خانواده کارگاههایی در حوزهٔ تربیت جنسی کودک، نشاط بعد از ازدواج، سواد رسانهای برای نوجوانان، آموزش تولید محتوا با موبایل، ریشهیابی اختلاف همسران، عزتنفس و خودشناسی، شخصیتشناسی، مخاطرات سلامت جنسی، چالش انتخاب، سبک زندگی اسلامی، مزاجشناسی و... را در کارنامه دارد که با حضور اساتید سرشناس برگزار شدهاند. گزارشهای تصویری منتشرشده در کانال نشان میدهد که استقبال زیادی از آنها شده است.
متخصصانی که در این دوره و زمانه با حداقل حقوق و حتی رایگان کار کنند، حتماً دلیل ویژه و هدف ارزشمندی دارند. مدیر واحد خانواده در این باره میگوید: «ما حدوداً ۶۰ نیروی حضوری و مجازی داریم. از این تعداد تقریباً ۱۵ نفر حقوق میگیرند که مجموع حقوقشان کمتر از ۲۰ میلیون تومان است. یعنی حقوقهای حداقلی که گاهی کفاف هزینهٔ رفتوآمدشان را هم نمیدهد. ۲۰ نفر کارشناس داریم که مشاورهٔ مجازی رایگان میدهند. در واقع متخصصان ما در بخش خانواده دارند «امامزمانی» کار میکنند. بسیاری از کارشناسان، اساتید و مشاوران گروه ما با حداقل هزینه همکاری میکنند و نگاه اقتصادی به این همکاری ندارند. بعضی اساتیدمان از مراجعانی که پول ندارند هیچ مبلغی نمیگیرند. از این موارد زیاد داشتهایم. این عزیزان هم با نیت خدمت به مردم که در کل مؤسسهٔ مصاف وجود دارد، جلو میآیند.ما اصلاً نگاه درآمدزایی نداریم. کلاسهای آموزشی را با هزینهٔ بسیار کمتر از کلاسهای بیرون برگزار میکنیم.»
کارگاه فصل انتخاب؛ استاد: آقای برمایی
کمک به ظهور با گرهگشایی از مردم
فرصتی دست میدهد تا بین مصاحبه با یکی از مشاوران گروه صحبت کنم. خانمی که کارشناسارشد روانشناسی بالینی است و زوج درمانگر و درمانگر فردی. به شرط نگفتن نام و نگرفتن عکس میپذیرد که هدفش را از همکاری با این گروه توضیح دهد: «هر روانشناس، مشاور و مددکاری مهمترین هدفش کمکرسانی به همنوع و گرهگشایی از کار خلقالله است. ضمن اینکه مؤسسهٔ مصاف در زمینهٔ مهدویت کار میکند و وقتی در این مؤسسه کار میکنی به زمینهسازی ظهور امام زمان (عج) کمک میکنی.».
از خانم مشاور دربارهٔ مواردی از اثرگذاری مشاورههای گروهشان بر مراجعان میپرسم. میگوید: «موارد مثبت به لطف خدا زیاد بودهاند. اما چند مورد در ذهنم ماندگار شدهاند چون مسیر زندگی افراد عوض شدهاست. زوجی بودند که با داشتن دو فرزند داشتند جدا میشدند و بهعنوان آخرین مرجع به ما مراجعه کردند؛ که خدا را شکر به زندگی برگشتند و یک سال است که دارند به خوبی کنار هم زندگی میکنند. یک دختر ۲۳ساله هم بود که بهخاطر تعرض در کودکی، از زندگی دست شسته بود. از مردها فراری بود. از خانه خارج نمیشد و به اضطراب اجتماعی دچار بود. بعد از جلسات مشاوره با یک حس خوب، زندگیاش را دوباره شروع کرد.»
بهخاطر اهمیت بنیان خانواده در این حوزه فعالیم
داستان تولد و ایجاد یک گروه اثرگذار، همیشه جذاب است. بعد از وقفهای کوتاه و گپ با خانم مشاور، آقای یزدی داستان ایجاد این واحد را تعریف میکند: «واحد خانواده یکی دو سالی قبل از ورود من راه افتاده بود. قبل از ورود به مصاف، ما گروهی بودیم که در هر حوزهای که نیروی متخصص داشتیم وارد میشدیم و کار میکردیم. در سراسر کشور هم نیرو داشتیم. یک بار گزارش کارمان را به آقای رائفیپور دادیم و ایشان گفتند که در یکی دو حوزه بهطور تخصصی کار کنید و حوزهٔ خانواده را پیشنهاد دادند. بعد از آن جلسه تا دو سال سراغ ایشان نرفتم. با یک لپتاپ به پایگاههای بسیج، فرهنگسراها و سرای محلهها میرفتم و آموزش میدادم. در آن مدت با چند نفر از نیروهایی که جذب شدند بیش از ۸۰۰ خانم متأهل را در غرب تهران آموزش دادیم؛ دورههای مختلف در ۶ تا ۸ جلسه با حضور خانم دکتر نیلچیزاده برگزار میکردیم که ایشان هم به هیچ وجه نگاه مادی به کار نداشتند. ما آثار و خروجی کار ایشان را که میدیدیم بیشتر انگیزه میگرفتیم. بعد هم با همان گروه وارد واحد خانوادهٔ مصاف شدیم.».
مدیر واحد خانواده یکی از اثراتی را که در مخاطبان این دورهها دیده تعریف میکند: «خانمی که کار ثبتنام دورهها را انجام میداد، وقتی کارش تمام میشد، در جلسه مینشست. یک دختربچه داشت، از همسرش جدا شده بود و در شرف ازدواج با مرد دیگری بود. طی یکی دو جلسه متوجه مشکلش با همسر سابقش شده بود. مشکل را حل کردند و دوباره با هم ازدواج کردند.».آقای یزدی بین صحبتهایش میگوید: «ما اصلاً قرار نبود مشاوره داشته باشیم. اما سال ۱۳۹۶ دیدیم بسیاری از مخاطبانمان درخواست مشاوره دارند و بسیاری از تحلیلها، مشاهدات و اخبار نشان میداد که بعضی از مراکز مشاوره متأسفانه دارند بنیان خانواده را میزنند. یعنی عکس مأموریتشان عمل میکنند. ما خیلی دنبال مرکز مشاورهای گشتیم که نگاه ایرانی اسلامی به مسائل داشته باشد، از اساتید کارشناس و قابلاعتماد استفاده کند و هزینهاش سنگین نباشد. اگر هم چنین مرکزی وجود داشت، ما پیدایش نکردیم. بنابراین مجبور شدیم خودمان یک گروه مشاوره با این ویژگیها ایجاد کنیم.»
قابلتوجه جوانهای ازدواجی!
قبل از مصاحبه کانال قنداب را بررسی کردم و اطلاعیهٔ برگزاری جشن «عشق پاک» را دیدم که در سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) برگزار شده و ویژهٔ زوجهای جوان در ۵ سال اول زندگی و در دوران عقد بوده است.
مدیر واحد خانوادهٔ مصاف دربارهٔ قنداب و این جشن میگوید: «با حضور چند نفر از اساتید حوزهٔ خانواده و گروههای هنری این جشن را برگزار کردیم. اساتید به مسائل مهمی که زوجها با رعایتشان میتوانند زندگی خوب و آرامی داشته باشند (خصوصاً در سالهای اول زندگی) اشاره کردند. مهمترین آسیبها و مشکلات زوجین را بیان کردند و برایشان راهکارهایی ارائه دادند. باشگاه زوجین در بخش قنداب را امسال در همان روز راه انداختیم. چون بیشترین مخاطب مؤسسهٔ مصاف و واحد خانواده، جوانان هستند.
در نظر داریم امسال فاز مشاورهٔ تلفنی را هم راه بیندازیم. در بحث ازدواج آسان، مدتهاست که در فضای مجازی تولید محتوا و فرهنگسازی میکنیم. بهصورت عملیاتی هم چند ماه دیگر به کمک به ازدواج آسان میپردازیم؛ از جهیزیه، سالن عروسی، آرایشگاه، ماشین عروس و...».
یکی از مسائلی که فعالان حوزهٔ خانواده و ازدواج ناگزیر با آن درگیر میشوند واسطهگری ازدواج و بحث همسانگزینی است. آقای یزدی در این باره دل پردردی دارد: «یکی از مشکلاتی که سه سال است درگیرش هستیم همسانگزینی است. تقریباً دو سال با مجموعههای مختلف در سراسر کشور جلسه گذاشتیم. بعضی مجموعهها موفق نبودهاند. بعضی که موفق بودهاند برای همکاری اصرار داشتند که حتماً اسم خودشان مطرح باشد. اما چون مخاطبان مصاف، به اعتبار این مجموعه به ما مراجعه میکنند، نتوانستیم از این مسئولیت شانه خالی کنیم و شرایط آن مجموعهها را بپذیریم. همچنان معضل مجرد ماندن میلیونها دختر و پسر جوان باقی است. البته بهصورت فردی در گروه مشاورهمان، معرفی انجام میدهیم که به لطف خدا تا کنون بسیار موفق بوده است.».
جشن «عشق پاک» ویژهٔ جوانان تازهمتأهل
برنامههای ویژه و جذاب برای «قاسمابنالحسن»های کشور
شاید بتوان گفت مظلومترین ردهٔ سنی در کشور که نه برنامهٔ خاصی برایشان داریم و نه به حد کافی درکشان میکنیم، نوجوانها هستند. خوشبختانه واحد خانوادهٔ مصاف از این طفلکیها غافل نشده. آقای یزدی برنامههایی را که برای نوجوانان دارند اینطور شرح میدهد: «در بخش برنای نوجوان، باشگاه دهههشتادیها را با نام «پاتوق آیینهها» ویژهٔ دختران و پسران دهههشتادی راهاندازی کردیم. تا الان ۱۰ برنامهٔ حضوری برایشان داشتهایم و جمعیتی حدود ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر را از خیلی از استانها جذب کردهایم که در جلسات حاضر میشوند. در هر جلسه به موضوعی میپردازیم؛ مثلاً جایگاه و ارزشمندی دختر و پسر (به تفکیک)، سواد رسانهای، دغدغههای نوجوانان، کسبوکار، شبهات و... بعد از جلسات، با همین موضوعات در فضای مجازی تولید محتوا میکنیم. در واقع نوجوان با آن یک جلسه رها نمیشود.پاتوق آیینهها؛ پاتوق دهههشتادیها
هیئت قاسم ابن الحسن (ع) را هم برای نوجوانان دختر و پسر داریم که از خیلی شهرها میآیند. امسال سومین سال است که برگزارش میکنیم. محتوای این هیئت متناسب با سن بچهها و مسائل روز است. معمولاً سخنران دربارهٔ ارزش نوجوان، اهمیت انتخابهای او، ارزش از نگاه شخصیتهای مهم کربلا، جایگاه حضرت قاسم (ع) و بینشی که باعث میشود «احلی من العسل» بگوید، صحبت میکند. این هیئت یکروزه است. اما ما باز هم مخاطب را رها نمیکنیم. معمولاً جذبهایمان را از همین برنامهها داریم و ارتباطمان را با بچهها حفظ میکنیم».هیئت ویژهٔ نوجوانان با هیئت نام قاسم ابن الحسن (ع)، محرم سال ۱۴۰۰
در اهمیت حمایت و همکاری
متأسفانه بین بچههای جهادی هم گاهی عملکرد جزیرهای و موازیکاریهای بیدلیل دیده میشود. موضوع که به اینجا میرسد آقای یزدی میگوید: «مصاف همیشه نگاه مدیریتی و حمایتی به واحد خانواده داشته و ما هم کاملاً هماهنگ با مصاف در حرکتیم. حتی وقتی از واحدهای دیگر کمک خواستهایم، همیشه به ما کمک کردهاند. اما تفاوتمان با واحدهای دیگر این است که با تمام قشرهای مردم و حتی واحدهای دیگر مؤسسهٔ مصاف درگیریم. مثلاً واحد مهندسی، ادیان، بهداشت، اقتصاد و... کارهایشان تعریفشده است. ولی ما با تمام مسائل زندگی و خانواده درگیریم.
در تدوین، طراحی، شبکههای اجتماعی، آموزش، پشتیبانی و... نیرو آموزش دادهایم و در صورت نیاز، به واحدهای دیگر هم کمک میکنیم. ما در واحد خانواده به تربیت نیرو خیلی اهمیت میدهیم. تیم اجرایی پاتوق آیینهها را از بین بچههایی که در این مراسمها شرکت میکردند انتخاب کردیم. در مراسمها ممکن است ببینید دختر خانمها پشت دوربین هستند و دارند از فیلمبردار کار یاد میگیرند.».
قصهٔ دفتر واحد خانواده
از قبل زمینهای داشتم از اینکه این واحد از جایی بودجه نمیگیرد. برایم سؤال میشود که این دفتر نسبتاً بزرگ را در منطقهٔ ستارخان چطور تهیه کردهاند. آقای یزدی توضیح میدهد: «وقتی برای واحد خانواده نیاز به دفتر داشتیم اطلاعیهای در کانال مصاف دادیم. یک هفته نشد که جوانی از برازجان بوشهر آمد. دفتر را خرید. کلید را داد و رفت. چنین افرادی پشت مصاف هستند.».
موضوع برایم جالب میشود! شمارهٔ آن جوان را از مدیر واحد خانواده میگیرم تا با او هم گفتوگویی داشته باشم.
از برازجان به تهران، برای خرید ابدیت
من عاشق گویشها و لهجههای مختلف هستم. جوان خیّر جنوبی با لهجهٔ زیبای بوشهری شروع به صحبت میکند: «مبلغی پسانداز کرده بودم و میخواستم کاری بکنم که ارزشش حفظ شود. هر کس پیشنهادی میداد. ولی هیچکدام به دلم نمینشست. با خودم حساب کردم که الان سی سال از عمرم رفته! باید در باقیماندهٔ عمرم کاری کنم که ابدیتم را بخرم. نباید فقط دنبال زیاد کردن پولم باشم.
تا اینکه یک روز در سخنرانی آقای رائفیپور شنیدم دفترشان استیجاری است. تماس گرفتم و گفتم میخواهم برایشان دفتر تهیه کنم. بعد از چند روز به تهران رفتم و با هماهنگی بچههای واحد خانواده دفتر موردنظرشان را خریدیم. ایشان به من گفتند :«وقتی برای اهلبیت(ع) کار کنی، خیلی زود برکتش را در زندگیت میبینی».
این آخرین حرف ایشان بود. وقتی به برازجان برگشتم دیدم مادرم خانه نیستند و خالهام تنها نشسته. گفت :مادرت رفته خانهٔ همسایهٔ روبهرویی. مادرم که آمدند گفتند همسایه یک دختر خوب معرفی کرده. مادرم او را دیده و پسندیده بودند.
آن موقع ۳۰ساله بودم. ۴۰-۳۰ جا خواستگاری رفته بودم. اما مهر هیچکس به دلم نمینشست یا به نوعی جور نمیشد. همان موقع و با همان لباس رفتیم به خانهٔ دختر خانم. آن دختر همانی بود که سالها دنبالش میگشتم. من تمام جلسات آشنایی، خواستگاری، آزمایش و... را با همان لباسی رفتم که متبرک به آن کار خیر در تهران بود. لباس را هم یادگاری نگه داشتهام. اینکه تهیهٔ محل دفتر برای واحد خانوادهٔ مصاف در تهران، سهم من از شهر برازجان شد، اول از همه برای خودم منبع برکت دنیوی و اخروی شد و من شریک زندگیام را پیدا کردم.».
سخن آخر؛ خانواده، آموزش، حرکت!
آقای یزدی که سابقهٔ طولانی در حوزهٔ کارهای فرهنگی و خانواده دارد صحبتهایش را اینطور جمعبندی میکند: «خیلی از مشکلاتی که در کشور داریم، در حوزهٔ خانواده است. اگر بتوانیم آسیبهای این حوزه را رفع کنیم، خیلی از اشکالات حل میشود. نگاه قرآن، نگاه فردی نیست. نگاه جمعی است. ما هم در تمام بخشها مبنا را خانواده در نظر گرفتیم و با سبک زندگی ایرانی اسلامی به مسائل میپردازیم. آقای برمایی جملهای را ابتدای همهٔ دورههایشان میگویند: «برای ۵۰ سال زندگی، ۵۰ ساعت آموزش ببینید.». اما بیشتر ما ۵ ساعت هم آموزش ندیدهایم. این باعث میشود که بعضی از خانمها حاضر شوند ۴ سال در یک زیرزمین نمور در یک شهر دورافتاده درس بخوانند، اما موقع ازدواج نپذیرند که در یک زیرزمین زندگیشان را شروع کنند. ما با این واقعیتها مواجهیم که باید برایشان فکر کنیم.».
کلید واژه
ارسال نظرات