معرفی طولانی شخصیتهای پرتعداد
این سریال دربــاره یک زوج روستایی به نام «خمار» و «ختن» اسـت که از «دشـت نـاز» به یــک شـهـر بـــزرگ مـهـاجـرت میکنند و در مجتمع مسکونی بزرگی به نام «شهرک کلیله و دمنه» ساکن میشوند. مـاجـرای قسمت اول این مجموعه، ورود این دو کاراکتر به ایـن ساختمان و نهایی کـردن معامله خرید یک آپارتمان توسط آنهـاسـت، امـا بیش از هرچیز، درصدد معرفی شخصیتهای سریال اسـت. به همین علت، قسمت اول سریال از دو ضعف عمده رنـج مـیبـرد: نخست شمار فراوان شخصیتهای معرفی شده که کار دنبال کردن قصه را برای مخاطب سخت میکند و دوم ریتم کند اتفاقات. در قسمت اول غیر از اتفاق غیرمنتظرهای که در انتهای این قسمت میافتد، عملا ماجرایی نـدارد و جز معرفی کاراکترها، پیرنگ خاصی را آغاز نمیکند. به نظر میرسد «شهرک کلیله و دمنه» روی کشش نام خود برای چند قسمت اول سریال، حساب باز کرده تا مخاطب را به تدریج با ماجرا و قصه سریال آشنا کند؛ اگرچه ممکن است سریال قصه واحد و اصلی را نیز به طور کلی دنبال نکند و به صورت اپیزودیک، پیش برود. باید تا قسمتهای آینده صبر کرد و دید. نکته مهم آن که شاید همه مخاطبان، به اندازهای که سازندگان این سریال لازم دارند، صبر نداشته باشند.
شوخیهای پرشمار با مسائل روز
«شهرک کلیله و دمنه» در عین حال مملو از نقاط منفی نیست. کاراکترهای متفاوت سریال و فضای تــازهای که روی آن دست گذاشته، دستمایه خوبی هم برای طراحی ماجراست و هم برای طراحی شوخی. کما این که در قسمت نخست، چند شوخی بامزه و شمار قابل توجهی کنایههای مختلف اقتصادی- اجتماعی دیده میشود که از وجود آنهـا، میتوان اینطور بـرداشـت کـرد که برومند قــرار اسـت در این سریال، با اتفاقات مختلف فضای اجتماعی، از فرهنگ آپارتماننشینی و فضای مجازی گرفته تا گرانی و زندگی لاکچری، شوخی کند. طبعا از قسمت نخست، مشخص نیست «شهرک کلیله و دمنه» چقدر در این شوخیها موفق خواهد شد، اما آنچه میتوان از آن مطمئن بود، توانایی مرضیه برومند در ساخت پروژه کمدی-درام عروسکی است؛ او که پیشتر با «مدرسه موشها»، «قصههای تابهتا» و... توانایی خود را در سریالسازی نشان داده، در فیلم سینمایی «شـهـر مـوشهـا۲» نیز در تلفیق قصه عروسکی با فضای روز شهری موفق بوده است؛ بنابراین موفقیت «شــهــرک کلیله و دمنه» دور از ذهن نیست.