پس از آن که پرویز پرستویی با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد فیلمی که با آن به آمریکا سفر کرده است؛ «قصههای هزار و یک روز» ساخته حبیب احمدزاده منادی صلح بوده است و سوالاتی که از او در جلسه اکران شده، نیازمند توضیح بسیار و این که شاید اصلا او لازم ندیده جواب سوالی را بدهد، چون با هدف دیگری به آن جا رفته بوده است، نخست رضا کیانیان از او حمایت کرد و الان هم احسان کرمی.
کرمی در حمایت از پرستویی در صفحه اینستاگرامش چنین نوشت:
«چند روز از اکران فیلم مستند داستانی «هزار و یک روز» در شهرهای لسآنجلس و اورنجکانتی میگذرد.
صبر کردم تا کمی از اتفاقات حاشیهای اکران فیلم در اورنجکانتی فاصله بگیریم تا به دور از هیاهو آنچه را که آنجا به چشم دیدم بنویسم.
ماجرا از این قرار بود که هنگام ورود مردم به سینما شش نفر با فریادهای خشمگینانه و توهینهای مکرر بدون این که حاضر باشند به حرف کسی گوش کنند تلاش میکردند مانع از حضور تماشاچیان در سالن شوند. (هنگام ورود من آنها سرگرم فریاد زدن بر سر زوج جوانی بودند و من بدون مزاحمت وارد سینما شدم) در سالن سینما هم حدود دویست هموطن حضور داشتند که بارها و بارها آقای پرستویی را تشویق کردند و درپایان فیلم سوالاتی درباره فیلم و سینمای ایران کردند و با ایشان عکس یادگاری گرفتند. من در هنگام درگیری کوتاه آقای پرستویی و آن آقای معترض در سینما نبودم و ویدئوی آن را دیدم.
چند پرسش و نکته اما اینجا مطرح است
اول این که اختلاف بین دیدگاه آدمها عجیب نیست و انتقاد و ارائه نظر هم نسبت به رفتار آدمهای مشهور بسیار طبیعی است و خیلی هم خوب است که با زبانی مودبانه برای روشن شدن ذهن با آگاهی نسبت به اشخاص و موضوعات دست به نقدهای جدی بزنیم. این هم بسیار عادی است که با توجه به شهرت، فعالیتهای متنوع و موضعگیریهای اجتماعی و کارنامه آقای پرستویی عدهای به شدت طرفدار ایشان و عدهای به شدت منتقد ایشان باشند. این را هم خوب میدانم که آقای پرستویی از هرگونه گفتوگوی منتقدانه استقبال میکنند اما چطور میشود با کسانی که فقط داد میزنند و هتاکی میکنند حرف زد؟
آیا کسی که در خیابان موبایل در دست میگیرد و پیش چشم مردم تصاویر فحاشی و هتاکی خودش را ثبت میکند تا میلیونها نفر آن را ببینند اساسا آمده تا پاسخی دریافت کند یا آمده تا سرخوردگیهایش را فریاد کند و برود؟
(ویدئوی این فحاشیهای رکیک را در اختیار دارم)
اگر طرفدار تئوری توطئه بودم میتوانستم بگویم وقتی شش نفر میآیند و فقط داد میزنند و به سیه موی و سپید موی فحاشی میکنند و شبکه ایران اینترنشنال هم فورا پشتیبانیشان میکند پس حتما مثل گروههای فشار مامور بودهاند تا آزاری بدهند و بروند.
نکته بعد
یکی از آن شش نفر میگفت من نماینده ٨٠ میلیون ایرانیام
خیلی هم خوب اما پس آن دویست نفر را که بسیاریشان در سالن بابت رفتار شما از آقای پرستویی عذرخواهی کردند و گفتند این رسم مهماننوازی نبود باید نماینده چند نفر دانست؟
همه ما متنفریم از هرکسی که برای منافع خودش از اسم مردم خرج میکند پس چرا خودمان همان کار را میکنیم؟»
شانس این را دارم که به واسطه یک فعالیت فرهنگی موفق (نمایش پازل) به شهرهای زیادی در آمریکا سفر میکنیم. اکثریت قابل توجه ایرانیان این سرزمین از طبقه متوسط به بالای جامعه آمریکا هستند. اثرگذار، دستگیر، تحصیلکرده، اهل هنر و فرهنگ و بسیار مهربان و حامی… رفتارهایی از جنس رفتار معترضان به آقای پرستویی در آمریکا حقیقتا نادر است آنقدر که پس از اتفاقات لسآنجلس که گمان میکنم تعداد معترضان دوبرابر بود و فحاشی و هتاکی بیشتر، حتی آقای علیرضا میبدی در رادیو از این فحاشیها و هتاکیها انتقاد کردند و از معترضان خواستند اگر انتقادی نسبت به یک هنرمند دارند با زبان مودبانه آن را مطرح کنند.
شرط مروت نبود که ساکت بمانم و ببینم عدهای تلاش میکنند با رفتارهای غیرفرهنگی و زشت پلی را که هنر به سعی فراوان و هزار مشقت برای ارتباط ایرانیان داخل با ایرانیان آمریکا میسازد خراب کنند…
ما باید با هم حرف بزنیم… اما با آگاهی و ادب… که جز این باید سکوت کرد و سلام کرد و گذشت و نگران آینده بود.»