محمدرضا زائری-بعد از انتشار یادداشت "حاج قاسم و گلشیفته",غیر از بازتاب های مثبت متعدد، شاهد دو گونه واکنش منفی بودم که از دو طرف مانند دو لبه قیچی یک هدف را تعقیب می کنند.
به گزارش افرنگ خبر / گروهی از ارادتمندان سردار شهید در داخل این موضوع را موجب وهن سردار می دانند و مثل همیشه اصرار دارند او را تنها در یک چارچوب و قالب ثابت و کلیشه ای برای خود حفظ کنند. تصور و عقیده شان این است که سردار دلها هرگز با یک هنرپیشه "معلوم الحال" حتی در حد یک مکالمه تلفنی سخن نمی گوید و اصلا قابل قبول نیست که کسی مدعی شود که شهید سلیمانی حاضر شده باشد به تماس چنین زنی جواب بدهد!
حتی این دوستان وقتی از صحت منبع خبر مطلع می شوند، باز هم نمی توانند به آسانی. آن را بپذیرند و چنین موضوعی را توهین به شخصیت سردار تلقی می کنند!
لبه دیگر قیچی جریان مخالف نظام و دشمنان جمهوری اسلامی هستند که به دلایل مختلف از شهید سلیمانی کینه دارند و نمی توانند محبوبیت گسترده و عمومی او را در میان طبقات مختلف جامعه ببینند و اصرار دارند که سردار سلیمانی را در قامت یک نیروی نظامی که در سوریه و عراق مشغول خشونت و آدمکشی بوده معرفی کنند و نمی توانند شخصیت عاطفی و سیمای مهربان سردار را ببینند و بپذیرند.
مطلع شده ام که دارند فشارهای زیادی هم روی خانم گلشیفته فراهانی می آورند که او را به تکذیب این موضوع مجبور کنند (که البته تا این لحظه موفق نشده اند)، زیرا به خیال خودشان اعلام چنین نمونه هایی تصویر منفی و سیاهی که از سردار ساخته اند به هم می ریزد!
نتیجه نهایی هر دو رویکرد و حاصل عملکرد هر دو جریان کاملا واضح است؛ گسترش فاصله عمومی و تعمیق شکاف های اجتماعی و افزایش تنش ها و درگیری ها و کینه ورزی ها ( مانند آنچه متاسفانه به تازگی میان یک خانم با شخص روحانی در قم رخ داد و فیلم آن به شکل گسترده پخش شد)
در این میان کسانی که می کوشند با توش و توان اندک خود شمعی از آشنایی برافروزند و در این تاریکی های رو به تزاید، اندکی روشنایی مهر و دوستی بسازند، بیش از گذشته در میان دو تیغه این قیچی خُرد و مجروح می شوند!
کلید واژه
ارسال نظرات