امروز : شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - 12:50

Afrang Khabar

1400/8/6 12:50

حسین آخانی - مدتهاست که من درگیر مشکل غذا رسانی دختر همسایه به گربه های کوچه بودم

گربه‌های دختر همسایه

به گزارش افرنگ خبر /او از لندن برای آنها غذا سفارش می داد. در یک لایو اینستاگرامی دوست عزیزم خانم احمد پناه با دختر همسایه ما خانم سلماز اقبالی به گفتگو نشست (لینک زیر). رو آوری بخش قابل قابل توجهی از جامعه به سگ و گربه نتیجه سیاست های غلطی است که در زیر به بخشی از ریشه های اجتماعی آن پرداخته می شود: 

اول؛ داستان سلماز واقعیت زندگی بخش بزرگی از کودکان این سرزمین می دانم که به دلیل زندگی ضد انسانی در محیط های شهری که حتی خانواده ها دوستان همکلاسی را هم به خانه ها دعوت نمی کنند به دلیل نیاز به یک همدم، با حیوانات رابطه عاطفی برقرار می کنند. متاسفانه والدین چون آموزش ندیده اند به درستی نمی توانند نیاز آنها را درک کنند.
دوم؛ رابطه عاطفی با حیوان و نگهداری آن در خانه فی نفسه اشکال ندارد، اما نبود قانون و آموزش افراد را به مسیری می کشاند که الان بسیاری از محله ها پر شده است از هزاران گربه ای که به قول خود سلماز عمر کوتاهی دارند و حتی توسط آدم های بد جنس کشته می شوند. از همه بدتر این گربه ها به شدت مزاحم غیر گربه دوستان هستند و هر جای گیشا که خاکی است، انبوهی از مدفوع گربه سلامت مردم و بخصوص کودکان را به شدت تهدید می کند.

سوم؛ اعتیاد به گربه و سگ پروری، اعتیاد به فضای مجازی، اعتیاد به سیگار و مواد مخدر، اعتیاد به خودرو سواری، اعتیاد به لوکس گرایی و پُز، اعتیاد به آرایش و تغییر چهره، اعتیاد به خوردن فست فود، اعتیاد و افراط در روابط جنسی و تعدد دوست پسر و یا دوست دختر، در جوامع شهری از ناهنجاری هایی است که قطعا نظام بی توجه به نیازهای روحی و عاطفی در شکل گیری و تکثیر این دردها مقصر است. 

چهارم؛ در کنار محدودیت های جاری، شهر سازانی که شهرها را برای حضور کودکان و شکل گیری کلنی های انسانی محروم کرده اند، در بوجود آمدن این بحران مقصرند.
پنجم؛ دلالان و شبکه های وارد کننده غذای حیوانات، دامپزشکان حیوانات کوچک و اخیرا هم جمع کنندگان پول برای درمان و غذا رسانی حیوانات درآمدهای نجومی از این وضعیت دارند.
ششم؛ روش های شبکه منتفعان کاملا مشابه است؛ تهیه یک فیلم و فرستادن به من و تو و بی بی سی و یا انتشار در فضای مجازی که انسانیت در غذا رسانی با حیوانات است و ساختن قهرمانان کاذب و سپس صدها اکانت فیک برای تهدید و فحاشی و ارعاب مخالفان و سو استفاده از احساسات پاک افرادی چون سلماز. 

هفتم؛ دولتی که آب بازی چند تا نوجوان را در پارک تحمل نمی کند، دولتی که با رفتار ویرانگر اقتصادی و ضد عدالت حتی حق تحصیل رایگان را از مردم گرفته است، حالا باید شاهد رشد جوانانی و یا زنان و مردانی بی برادر و خواهری باشد که زبان همنوع خود را نمی شناسند و مونس آنها سگ و گربه شده است.  بسیاری از آنها از ارتباط با همنوع می ترسند و فقط با پرخاش و فحاشی بیشتر و بیشتر در باتلاق انزوا از جامعه فرو می روند.

هشتم؛ افراد شبیه سلماز کم نیستند و هم اینکه ایشان شهامت به خرج داد و داستان زندگیش را بیان کرد را فرصت خوبی می دانم که ما با ریشه یابی مسئله، گرایش افراطی به سگ و گربه در جامعه تلاش کنیم از گرفتار شدن دختران و پسران رعوف به رفتارهای اشتباه و جو ناسالم جلوگیری کنیم. به آنها بیاموزیم که می توان به جای حبس و لمس حیوان از صدای پرنده روی درخت لذت برد و رابطه با دوستانت را هم تقویت کرد. والدین بگذارند که فرزندشان دوستان خود را به خانه بیاورند، هیچ اتفاقی نمی افتد. آنها مادران و پدران آینده اند و باید بتوانند لذت درک همنوع و عشق ورزیدن به دوست را تمرین کنند. همنشینی با حیوانی که خطرناکترین انگل کشنده و ناقص کننده جنین را در بدنش می پروراند، قطعا راه درستی برای آینده فرزندی سالم نیست. 

نهم؛ مدارس باید روش های ارتباط با طبیعت و حیوانات را به بچه ها بیاموزند، باید بچه ها را به اردوهای دستجمعی در طبیعت، مناطق حفاظت شده و باغ وحش سالم (نه شکنجه گاه حیوانات) ببرند تا آنها بدانند که دنیای حیوانات فقط سگ و گربه نیست. 

دهم؛ آنکه جناب آقای ج. ا.؛ شما باید با درک نیازهای واقعی مردم رفتارت را متناسب با واقعیت های روز اصلاح کنی. یکی از نیازهای امروز آن است که نگهداری حیوان نیاز به قانون و آموزش دارد. منع یک عمل باعث حذف آن در جامعه نمی شود. همیشه بدان هر آنچه را منع کنی آن بخش عظیم جمعیت شهری که با شما زاویه دارند، باهات لج می کنند و عکسش را عمل می کنند. حداقل به خاطر خودت به حرف های ما گوش کن؛ ما خیر این آب و خاک را می خواهیم، اگر غیر از این بود ما هم یا از ایران می رفتیم و یا به جای آنکه شب و روز برای راهنمایی شما و مردم تلاش کنیم، سگ و گربه بغل می کردیم و یا پای منقل در ویلایمان حرمسرا راه می انداختیم و یا دنبال اختلاس مختلاس می رفتیم. 

* استاد گیاه شناسی دانشگاه تهران

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما