امروز : یکشنبه 13 مهر 1404 - 01:55

Afrang Khabar

1404/7/12 1:55

مسببین سقوط منچسترسونایتد چه کسانی هستند ؟

چگونه ابر قدرت یونایتد به دسته دومی تبدیل شد

به گزارش افرنگ خبر /

منچستریونایتد، غول سابق فوتبال جهان، در کمتر از یک دهه پس از دوران طلایی سر الکس فرگوسن به تیمی متوسط و معمولی تبدیل شده است. تحلیل‌ها نشان می‌دهند پنج عامل اصلی از جمله مدیریت گلیزرها، اشتباه‌های استراتژیک وودوارد، انتخاب‌های ناموفق رتکلیف و حتی نقش خود فرگوسن در این سقوط تاریخی نقش داشته‌اند.

به گزارش ایسنا، منچستریونایتد برای نسلی از هواداران فوتبال بزرگ‌ترین تیم فوتبال بود که شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسید. در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ (دوران سر الکس فرگوسن) یونایتد جاودانه به نظر می‌رسید و مردان پیرمرد اسکاتلندی بر انگلیس و اروپا سلطه داشتند و این ایده که باشگاه پس از جدایی سرمربی اسکاتلندی سقوط خواهد کرد، پوچ و دور از ذهن به نظر می‌رسید. حالا شکست تحقیرآمیز هفته قبل مقابل برنتفورد - تیمی که در آخرین فصل حضور فرگوسن در یونایتد در لیگ یک بود - هیچ شوکی بین هواداران ایجاد نکرد. فقط بی‌تفاوتی.

بیش از یک دهه از رفتن و بازنشسته‌شدن سر الکس از باشگاه می‌گذرد و در این مدت منچستریونایتد از قهرمان لیگ به مایه خنده و یک تیم متوسط ​​تبدیل شده است. چگونه ممکن است یکی از بزرگ‌ترین برندهای فوتبال جهان به این سرعت رو به زوال رفته باشد؟ در ادامه پنج تن از مقصرترین افراد در هرج و مرج فعلی منچستریونایتد آمده فهرست شده‌اند.

سر جیم رتکلیف

با ۱.۲۵ میلیارد پوند می‌توانید چیزهای بسیار زیادی خرید. به عنوان مثال می‌توان گران‌ترین آپارتمان را در نیویورک، چهار برابر گران‌تر از آنچه قیمتش است خریداری کرد یا ۱۷ دستگاه از نادرترین فراری‌های تاریخ را در گاراژ شخصی پارک کرد یا پنج میلیون جفت کفش ورزشی نایک یکجا و به‌یکباره از آن خود کرد. البته می‌توانید چهره اصلی یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های ورزشی روی کره زمین شوید.

در حالی که گلیزرها ترجیح می‌دهند کمتر مورد توجه قرار گیرند، سر جیم رتکلیف که خود را هوادار یونایتد می‌داند (اگرچه قبلاً سعی در خرید چلسی داشت)، از زمان خرید سهام اقلیت باشگاه، به یکی از تماشاگران ثابت اولدترافورد تبدیل شده است. پس از هر شکست تحقیرآمیزی نمای آشنایی دیده می‌شود، دوربین روی صورت او می‌چرخد و حالت چهره مردی که گیج‌شده را نشان می‌دهد که به این فکر می‌کند چرا اداره یک باشگاه فوتبال دشوارتر از اداره یک شرکت داروسازی است!

رتکلیف رقیب قطری را شکست داد تا مالک اقلیت منچستریونایتد شود اما در تقریبا ۶۰۰ روزی که این مسئولیت را بر عهده گرفته، باشگاه با مجموعه‌ای از اخبار منفی مواجه بوده است.

ابتدا ۲۵۰ کارمند اخراج شدند و انتظار می‌رود ۲۰۰ کارمند دیگر نیز به‌زودی باشگاه را ترک کنند. مدیریت برآورد کرده است که این کار ۸ تا ۱۰ میلیون پوند صرفه‌جویی در پی خواهد داشت؛ تقریباً یک‌هفتم هزینه انتقال بنیامین ششکو.

این باشگاه از سال ۱۹۸۵ میلادی سالانه ۴۰ هزار پوند به یک بنیاد خیریه که برای کمک به بازیکنان سابق تأسیس شده بود، اهدا می‌کرد. رتکلیف بدون هیچ توضیحی این ابتکار را نیز تعطیل کرد.

یونایتد هزینه سنگینی را برای جذب دن اشورث، مردی که در نقش مدیر ورزشی نیوکاسل به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته بود، پرداخت کرد اما رتکلیف تنها پس از پنج ماه او را اخراج کرد. او همچنین بر انتصاب روبن آموریم اصرار داشت؛ مربی‌ای که از همان هفته‌های اول کاملاً ناامید به نظر می‌رسید و اکنون به نظر می‌رسد تنها و تنها منتظر اخراجش با چمدانی پر از پول است.

روبن آموریم

صد سال دیگر - مگر اینکه همه ما با سایبورگ‌های مجهز به هوش مصنوعی جایگزین شویم - نام روبن آموریم حتی در تاریخ منچستریونایتد هم نخواهد بود.  کار او آنقدر ها هم بازتاب‌دهنده مشکلات عمیق‌تر باشگاه نیست و نمی‌توان او را چندان هم مقصر دانست.

آموریم در حال حاضر از بسیاری جهات شبیه مردی است که به خاطر سرویس‌دهی ضعیف میز در کشتی تایتانیک سرزنش می‌شود. او مطمئنا ممکن است از چنگال اشتباه برای پیش‌غذاها استفاده کرده باشد اما وقتی سوراخی به عرض چهار متر در دماغه کشتی وجود دارد، این یک نکته جزئی به نظر می‌رسد. با این حال انتقادهایی که به او وارد می‌شوند هیچ بی‌اساس نیستند. اصرار به یک مدل بازی واحد جواب نمی‌دهد و این یک اشتباه جدی است اما رتکلیف و تیمش باید قبل از انتصاب او این را متوجه می‌شدند.

اد وودوارد

اد وودوارد اصلا فوتبالی نیست. او پیش از ورودش به اولدترافورد به عنوان یک بانکدار، سرمایه‌گذاری در جی‌پی مورگان را پیش می‌برد و ارتباط چندانی با فوتبال نداشت. او زمان خرید باشگاه از سوی گلیزرها به منچستریونایتد پیوست و به عنوان مشاورشان خدمت کرد. سپس به او سمتی در امور مالی داده شد و سال ۲۰۰۷ نقشش در باشگاه پررنگ‌تر از گذشته شد.

اولین دوره نقل و انتقالات او در راس باشگاه با یک‌سری شکست‌ها همراه بود. سسک فابرگاس و تیاگو آلکانتارا از پیوستن به یونایتد خودداری کردند اما بسیار جدی‌تر از انتقال‌های ناموفق، اشتباهات در معاملاتی بود که انجام شدند. این باشگاه ۸۹ میلیون پوند برای بازگرداندن پل پوگبا به اولدترافورد پرداخت کرد و او را با دستمزد هفتگی ۲۰۰ هزار پوند به مدت پنج سال به خدمت گرفت. آنتونی مارسیال نوزده‌ساله ۱۱۰ هزار پوند در هفته درآمد داشت. باستین شواین‌اشتایگر، که بایرن او را مازاد می‌دانست (و این به خودی خود باید یک سیگنال می‌بود)، ۲۴۰ هزار پوند حقوق می‌گرفت. لوک شاو، مدافع چپ، نیز ۱۱۰ هزار پوند در هفته به جیب می‌زد.

بدتر از همه، این باشگاه به پرداخت بیش از حد به هر کسی شهرت پیدا کرده بود. در فصل اول وودوارد صورتحساب دستمزد سالانه حدود ۱۰۰ میلیون پوند بود. سال ۲۰۲۲ که او باشگاه را ترک کرد، این رقم به ۲۳۰ میلیون پوند افزایش یافته بود. تابستان پس از استعفای او کاسمیرو به خدمت گرفته شد و بلافاصله به او پیشنهاد دستمزد هفتگی ۳۵۰ هزار پوندی داده شد. این دقیقاً همان دستمزدی است که ویرژیل فن‌دایک، کاپیتان تیم قهرمان لیگ برتر، دریافت می‌کند. فقط محمد صلاح و ارلینگ هالند بیشتر از او درآمد دارند.

ساختار دستمزد یونایتد تحت نظر وودوارد کاملاً نابود شد.

سر الکس فرگوسن (و یک اسب)

شاید سرزنش مردی که ۳۸ جام به باشگاه داده، ناعادلانه به نظر برسد اما واقعیت این است که فرگوسن در اولدترافورد چیزی فراتر از یک مربی بود. او بیش از دو دهه، خود منچستریونایتد بود؛ با تمام پیروزی‌ها و اشتباه‌هایش و جدی‌ترین این اشتباه‌ها نه در زمین که خارج از آن رخ داد و از خودخواهی و جاه‌طلبی شخصی ناشی می‌شد.

در حالی که فوتبال شغل او بود، شور و شوق واقعی فرگوسن مسابقات اسب‌دوانی بود. او که از علاقه‌مندان پرشور سوارکاری بود، با جان مگنیر و جی. پی. مک‌مانوس، دو نفر از ثروتمندترین مردان و مالکان اسب ایرلند دوست شد. این فرگوسن بود که آنها را متقاعد کرد تا سهام یونایتد را خریداری کنند.

فرگوسن در ادامه اسبی خرید که به طور غیرمنتظره‌ای بسیار موفق شد و عنوان اسب سال اروپا را در سال ۲۰۰۲ از آن خود کرد. آن زمان بود که رابطه‌ فرگوسن و مالکان ایرلندی اسب‌ها به تیرگی گرایید. فرگوسن ادعا کرد که حق دارد سهمی از حقوق پرورش اسب را دریافت کند ولی مالکان ایرلندی ادعا کردند که مالکیت فرگوسن صرفا افتخاری است و او هیچ حق پرورش اسبی ندارد.

پیامد اصلی این بود که مگنیر و مک‌مانوس تصمیم گرفتند سهم‌شان را از منچستریونایتد بفروشند تا روابطشان را با فرگوسن برای همیشه قطع کنند و چه کسی منتظر بود؟ درست است: خانواده گلیزر. این خانواده بدون درگیری فرگوسن با ایرلندی‌ها نمی‌توانست به این راحتی سهام یونایتد را بخرد و باشگاه را به وسیله‌ای برای ثروت‌اندوزی شخصی تبدیل کند.

خانواده گلیزر

دلیل تمام دلایل متنوعی که منچستریونایتد را به هرج و مرج فعلی‌ کشانده است ریشه در خارج از انگلیس دارد؛ سه هزار مایل دورتر از اولدترافورد.

مالکوم گلیزر، مرد ثروتمندی بود اما دارایی خالص او به‌وضوح به اندازه کافی بالا نبود تا موفق‌ترین باشگاه انگلیس را خریداری کند. راه حل ساده بود. این معامله با خود باشگاه تأمین مالی شد. در واقع از باشگاه به عنوان وثیقه استفاده شد. در نتیجه یونایتد که عملا بدون بدهی بود، ناگهان خود را با بدهی ۶۰۴ میلیون پوندی مواجه یافت.

گلیزرها به جای پرداخت بدهی، سودها را به‌سادگی به جیب زدند. در نتیجه بدهی منچستر یونایتد امروز از یک میلیارد پوند فراتر رفته است.

در دوران سلطنت خانواده گلیزر، توسعه و زیرساخت‌های باشگاه راکد ماند. اولدترافورد که زمانی مایه حسادت تمام تیم‌های انگلیسی بود اکنون ویرانه به نظر می‌رسد: هر بار که باران شدید می‌بارد، سقف ورزشگاه چکه می‌کند. وقتی کریستیانو رونالدو سال ۲۰۲۲ بازگشت، از دیدن زمین تمرین و ورزشگاه در همان وضعیتی که در ابتدا داشت، شگفت‌زده شد.

بزرگ‌ترین عامل مرگ یونایتد، بی‌تفاوتی مالکان آمریکایی‌اش بود؛ بسیار مخرب‌تر از اشتباه‌های بزرگ و کوچک هر مربی. آنها با این حال هیچ قصدی برای فروش باشگاه ندارند. چرا باید این کار را بکنند، وقتی «قطار پول» همچنان در حال حرکت است؟ پس از مرگ مالکوم گلیزر در سال ۲۰۱۴، پسرانش آورام، جوئل و برایان با خوشحالی زمام امور را به دست گرفتند. آنها سال ۲۰۲۴ میلادی ۳۰٪ سهام را به قیمت ۷۳۲ میلیون پوند فروختند.

هیات‌مدیره وقت منچستریونایتد حتی پیش از تکمیل‌شدن خرید در سال ۲۰۰۵ هشدار داد که چنین سطحی از بدهی منجر به روند نزولی عملکرد ورزشی و مالی خواهد شد. بیست سال گذشته آنها صد درصد درست گفته بودند و حق با آنها بود.

انتهای پیام

 

ارسال نظرات

نام

captcha

نظر شما