گر خاستگاه اجتماعی خرافات را هم از میان برداریم با زمینههای روان شناختی آن چه کنیم؟
به گزارش افرنگ خبر /به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، خطر مهمی که همیشه میتواند عقاید و باورهای ما را اعم از دینی و غیردینی تهدید کند، مقوله «خرافه» است. مرحوم رضا بابایی طی یادداشتی در کتاب «دیانت و عقلانیت» نکاتی را در مورد خرافه و خرافهگرایی تذکر داده است که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانیم.
خرافه تعریفی مشخصی ندارد
هیچ تعریفی برای خرافه وجود ندارد که به معنای واقعی کلمه تعریف باشد نه کلی گویی. مثلاً میگویند خرافه باور یا رفتاری است که ریشه علمی یا عقلی یا دینی معتبر ندارد؛ اما کدام خرافه است که نتوان برای آن توجیهی علمی یا عقلی یا مذهبی یا شهودی یافت؟ هر کدام از علم و عقل و دین، انبوهی از شاخ و برگ اضافی دارد که بالاخره سایه یکی از آنها به نحوی بر سر یکی از خرافات میافتد. از همین رو است که هیچکس خودش را خرافی نمیداند چون تقریباً همه انسانها برای هرکاری که میکنند، دلیلی دارند. ممکن است ما دلیل آنان را علیل بدانیم ولی نظر ما، نظر ما است. به قول «ولتر» مسیحیت به پنج نحله بزرگ تقسیم میشود که هر یک چهار نحله دیگر را خرافی میداند.
خرافههای صورتی و بیآزار
برخی خرافات هیچ زیانی به هیچکس نمیرساند، مانند «سیزده بدر» که اکنون فارغ از ریشه خرافی آن، به عنوان روز طبیعت در خدمت جامعه است. از همین دست است که ریختن آب در پشت پای مسافر و مانند آن، که بیشتر رفتاری برای ابراز احساسات و نشان دادن علایق درونی است تا اعتقاد به تاثیر غیبی آن. اگر روزی برسد که هیچکس عدد «۱۳» را نحس نداند، باز هم هیچکس در ۱۳ فروردین در خانه نمیماند، بنابراین نباید نیرو و انرژی اندک خود را در مبارزه با هر خرافه یا شبه خرافه هدر بدهیم به ویژه در روزگار ما که خرافات رشد کمی و کیفی دارند.
رطب خوردگان منع رطب چون کنند؟
مبارزه مستقیم با خرافات، چندان نتیجهبخش نیست؛ هم به دلایل بالا هم به این دلیل ساده که زمینهها و خاستگاههای خرافه بسیار بیش از آن است که بتوان همه آنها را شناسایی و نابود کرد. اگر خاستگاه اجتماعی خرافات را هم از میان برداریم با زمینههای روان شناختی آن چه کنیم؟ بسیاری از کسانی که امروز پرچم مبارزه با خرافات را در دست گرفتند، ناخواسته و کم و بیش خود نیز دچار خرافات هستند، رطب خوردگان منع رطب چون کنند؟
راهحلی برای کاهش خرافهگرایی
نه تعریف خرافه ممکن است و مبارزه مستقیم با آن؛ اما میتوان از زیانهای مرئی و نامرئی آن کاست و شاید بهترین راه، خالصسازی علم سیاست از غیر سیاست، علم اقتصاد از غیراقتصاد، علم مدیریت از غیرمدیریت و دانش دین از غیر دین و... باشد، خرافات معمولاً از منفذهای ناشناخته وارد میشود. بنابراین اگر شما سیاست را به علم سیاست و اقتصاد را علم اقتصاد و طب به علوم پزشکی و دین را به مجموعه عالمان طراز اول و متون معتبر دینی بسپارید، در واقع آنها را در برابر باورهای سست (خرافه) ایمن کردهاید.
خرافه همه جا میتواند پیدا شود
تکتک زمینههای خرافات، مانند فقر و بیسوادی و متافیزیکگرایی نامعقول، به گونهای است که ضد آنها نیز گاهی تولید خرافه میکند. مثلاً رفاه و ثروت به اندازه فقر، ظرفیت خرافهسازی دارد، اگرچه نوع و برند و عنوانش فرق میکند. تحصیلات علمی نیز مانع قطعی بر سر راه خرافه نیست؛ زیرا غرور کاذبی که از این رهگذر در برخی از دانشآموختگان ایجاد میشود، آنان را به ورطههایی خطرناکتر از خرافات مرموز میاندازد. مبارزه با خرافه را باید از سپهر عمومی آغاز کرد؛ یعنی خرافاتی که از نهادهای اجتماعی نیز برخوردارند. پس از آن، نوبت به خرافات فردی و خانگی میرسد، در کشور ما خلاف این روند، جاری است.
کلید واژه
ارسال نظرات