ویژگی مهم بروجردی فارغ از فرماندهی نظامی، قدرت جذب و تاثیرگذاری بالا روی دوست و دشمن بود. مدت زیادی طول کشید تا وعدهها مبنی بر ساخت پروژهای درباره این فرمانده شاخص جنگ رنگ واقعیت بگیرد. سالها است اخبار مختلفی دراینباره به شکل رسمی منتشر میشود اما نه فیلمی ساخته شده است و نه سریالی. در چنین شرایطی بالاخره فیلم «غریب» آنچنان که از سر و شکل اخبار کار برمیآید، قرار است بخشهایی از زندگی این فرمانده شاخص دوران دفاع مقدس را به تصویر بکشد. در خبر رسمی پروژه اشاره شده: « فیلمنامه آن بر اساس منابع مستند و پژوهشی مختلف همچون کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اثر نصرتالله محمودزاده و دیگر اسناد تازه یافته، نوشته شده است.»
این یعنی سازندگان فیلم «غریب» دارای منابع و اسنادی هستند که از کانالهای مختلف بهدست آوردهاند. این که نامی از منابع نمیبرند، تصمیمی غیرعادی نیست اما بر اساس همین خبر میتوان دریافت که در میان آثار مکتوب درباره شهید بروجردی، کتاب نصرتالله محمودزاده بیشتر مورد توجه بوده است.
حال این سوال مهم پیش میآید که آیا «محمد؛ مسیح کردستان» منبعی جامع برای یک پروژه مهم و استراتژیک است؟ چرا دیگر کتب موجود توسط سازندگان «غریب» نادیده گرفته شدهاند؟ آیا این اتفاق لطمه به فیلمی که قرار است بخشی از شخصیت و احوال درونی شهید بروجردی را به تصویر بکشد، نیست؟
از قضا کتاب محمودزاده نسبتی با هدفگذاری فیلم که در خبرهای رسمی به آن اشاره شده ندارد. در این خبر به صراحت گفته شده است: «فیلم سینمایی«غریب» پرتره این شهید نیست بلکه به مقطعی از دوران فرماندهی او در منطقه غرب، پیش از آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس میپردازد. فیلم، شمایلی از احوالات باطنی، سبک زندگی و شیوه فرماندهی شهید بروجردی با نگاهی به دورهای کوتاه از زندگی و تلاش او برای ایجاد اتحاد در غرب کشور است.» کتاب مذکور اما در بیان این موارد بسیار الکن است به حدی که بر اساس شنیدهها، افرادی که از نزدیک با شهید بروجردی زندگی و همراهی کردند، نسبت به این موضوعات در محافل مختلف تذکر دادهاند. مهمترین آن برخی از نظامیان ارتش و حتی فرمانده سپاه وقت در دوران دفاع مقدس است.
نمیدانیم سازندگان فیلم تا چه اندازه از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» بهره گرفتهاند، اما این اثر خالی از انتقاد نبوده است. به عنوان نمونه علیرضا کمرهای نویسنده و منتقد کتاب اینطور گفته: «این کتاب از نظر روایت برای کسانی که جزو نزدیکان یا همرزمان شهید بروجردی هستند کاملا خاطرهساز و زیبا خواهد بود، اما یک جوان امروزی حوصله خواندن این کتاب را نخواهد داشت».
(خبرگزاری بسیج / 24 اردیبهشت 1396 )
بدیهی است فیلمی هم که با نگاه به این کتاب ساخته شود، میتواند صاحب این نقیصه باشد.
نکته ظریف دیگری که کمرهای به آن اشاره کرده، این است: «در این کتاب باید کمی دقت در نوشتن رعایت میشد، متاسفانه ایراد بسیاری از نویسندگان اول جنگ ما این است که چون خودشان با داستانهای آن زمان زندگی کردهاند تصور دارند که دیگران نیز این موضوعات را میفهمند، از این رو این کتاب هم در برخی از بخشها به این آگاهی نیاز دارد.»
(خبرگزاری بسیج / 24 اردیبهشت 1396)
این نقد وقتی در قالب یک فیلم با زمان محدود قرار میگیرد، میتواند تبدیل به پاشنه آشیل کاری شود که معلوم است سازمان اوج با تمام انرژی برای آن به میدان آمده است.
نتیجه روشنی که میتوان از چنین نقدهایی گرفت این است: اگر فیلم «غریب» مبنای روایت خود را صرفا کتاب مذکور قرار داده باشد، خطر از دست دادن طیف زیادی از مخاطب را باید به جان بخرد. این در حالیاست که برخلاف سینما و تلویزیون، در حوزه آثار مکتوب شاهد کتابهای متعدد و متنوع درباره شهید بروجردی هستیم. پس چرا آنها نادیده گرفته میشوند و کتاب نصرتالله محمودزاده یگانه اثر مکتوب برای منبع فیلم میشود؟ آیا چنین اتفاقی حاصل همان موقعیتی است که نویسنده از آن برخودار بوده و توانسته است طی این سالها کتاب خود را به عنوان تنها مرجع بیبدیل درباره شهید بروجردی معرفی کند؟! و آثار درخور دیگری که در این زمینه تالیف شده به دلایل ناگفته و یا رانت خاص نویسنده مجال بروز نیافته است.
فارغ از کیفیت این کتابها، بهرهمندی فیلم «غریب» از آنها یک نتیجه مهم به همراه دارد و آن گریز از نگاه تک بعدیِ مبتنی بر کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» است. با احترام به تلاش نویسنده و زحمتی که کشیده است، اما خود وی هم همنشین و همکلام محمد بروجردی نبوده و آن چه به قلم آورده فارغ از نقد نگارشیاش حاصل نوع نگاه خود او به مساله است.
در میان آثار موجود، «غریب غرب» نوشته عباس رمضانی کتابی تحسین شده درباره شهید بروجردی است که نویسنده توانسته احوال باطنی شهید را به خوبی منتقل کند؛ همان نکتهای که سازندگان فیلم «غریب» مدعی آن هستند. این کتاب 111 صفحهای، با ضرباهنگی بالا، انقلاب درونی محمد بروجردی پیش از انقلاب را روایت میکند و تصویری ملموس از جهانبینی او پس از انقلاب بهویژه در دوران فرماندهی غرب کشور را مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. «غریب غرب» نثری روان دارد و خواننده را با خود تا آخر میکشد و در نهایت بدون اضافهگویی و شعار، این مفهوم را تبیین میکند که چرا محمد بروجردی، ملقب به مسیح کردستان شده است.
حسین بهزاد در کتاب «پرچمداران خورشید» به بخشهایی از زندگی شهیدان محسن وزوائی، حسین قجهای و محمد بروجردی پرداخته است. «مسیح مسلّح کردستان» عنوان بخش اول این کتاب است که زندگینامه این شهید را به شکل موجز اما مفید روایت کرده و پر از نکتههایی از منش و رفتار این فرمانده فرماندهساز است.
«همان لبخند همیشگی» نوشته فرهاد خضری که برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس در سال93 شد، دربرگیرنده روایاتی از زندگی و رشادتهای محمد بروجردی است و اتفاقا توانسته ایشان را از نگاه دیگران از جمله نزدیکان، خانواده و همرزمانش تصویر کند.
«تا همیشه ققنوس» نوشته حسین مسجدی دیگر اثر مکتوب درباره شهید بروجردی است که به شکل داستانی زندگی او را روایت کرده است. این کتاب گرچه موجز است ولی جان کلام ِ اهمیت محمد بروجردی را چه بسا بهتر از آثاری چند صد صفحهای پرداخت نموده است.
«فرمانده سرزمین قلبها» به قلم بیژن قفقازیزاده بر اساس خاطرات دوستان و همراهان بروجردی تدوین شده و از این منظر اثری قابل توجه برای آشنایی مخاطب با سبک زندگی اوست. مشابه چنین کاری را عباس رمضانی در مجموعه کتابهایی با عنوان «یادگاران» انجام داده که یکی از آنها اختصاص به شهید بروجردی دارد و لحظات خلوت و احوال درونی شهید بروجردی را تصویر کرده است؛ همان چیزی که نسل امروز نیاز دارد.
در حوزه نشر چند کتاب هم وجود دارد که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شدهاند؛ از جمله «شهید بروجردی» اثر ابراهیم حسنبیگی و «تکهای از آسمان» نوشته حسین فتاحی.
این اشارات یعنی سازندگان «غریب» منابع متعدد و متنوع مکتوب به اندازه کافی در اختیار داشتهاند و بسنده کردن به «محمد؛ مسیح کردستان» تقلیل اعتبار یک پروژه مهم و ملی است. اینها فارغ از کتب و اسناد مفصلی است که مستندنگاران و فعالان خاطرات شفاهی در ارتش و سپاه درباره آن مقطع کار کردهاند که شاید بهترین اثر در این حوزه کتاب «بیستودو روز نبرد» نوشته مجید نداف باشد.
در این پهنه گسترده اثر برای رجوع کم نیست. بدیهی است فیلمساز در نهایت با مطالعه همه اینها دست به خلق جهان فکریاش میزند تا بتواند مخاطب را با خود همراه سازد. اما تمرکز بر یک اثر و ندیده گرفتن دیگر آثار مکتوب، محروم کردن خود از یک نگاه جامع و کامل است.
بسیار امیدواریم حالا که پس از بیش از یک دهه طلسم ساخته نشدن فیلم زندگی شهید محمد بروجردی شکسته شده است و نسیم خوشی از یک کار خوب که تا حالا بر زمین مانده بود میوزد؛ کارگردان باتوجه به دیگر آثار و اسناد، هرچه بهتر حق مطلب را ادا کند.